Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

سلحشور آتش: فصل 42 اضافه شد

113 ارسال‌
35 کاربران
235 Reactions
37.7 K نمایش‌
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  
به نام خدایی که قلمی را بی اذنش توانایی نوشتار نیست

تالارگفتمان 1

نام :سلحشور آتش
نویسنده: امیرحسین زارع
ژانر: فانتزي، حماسي
طراح كاور:خانم یاس
زبان: فارسي
ویراستار:احسان
و
امیرحسین
AZERakhs


روز روزگاری پسری زندگی میکرد به نام روزبه دادگسترنیا که...
در شکم مادرش مرد...
در سن چهارده سالگی یک بار دیگر مرد...
سه ماه بعدش دوباره مرد...
یه هفته بعد دوباره مرد...
و این مرگ ها تا آخر عمرش تا اینکه واقعا مرد.
در هردفعه سنگ قبری داشت و جنازه ای که خاک شد ولی وی باز هم به مردن ادامه داد.
با ما همراه باشید تا راز زندگی عجیب روزبه رو کشف کنید.
عکس اژدهای استفاده شده در صفحه آرائی از مایکل سیریگوس(
Michael Syrigos)


امیدوارم خوشتون بیاد.
با تشکر
و من الله توفیق

داستان کوتاه الگاناساد ارائه شد
کاور از بازی دارک سولز
تالارگفتمان 2


لینک دانلود
آلگاناساد



   
paradise, ZAHRA*J, Batman and 68 people reacted
نقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  

ahmaad;17941:
آلگاناساد چه ربطی به داستان داره؟

اسپین آفیه بر آرتاکوانا
توی داستان اشره کوچکی بهش میشه
در واقع قسمتی از تاریخشه


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  

mehr;18155:
اگه بخوای، الان سرم خلوت تر شده! میتونم یه دستی روش بکشم.

شرمنده خانوم مهرنوش
من یه دور هارد کامپیوترم پوکید قبل از این، تمام فایل ورد های تقریبا تا چهارده توش بود
فعلا هم نرفتم ریکاوری کنم
شرمنده
اگر اشکال نداره از روی پی دی اف بتونید انجام بدید ممنون میشم
معلوم نیست من کی میرم برای ریکاروی یا بک آپ(دوستان نکته،چون خیلی سابقه داشته که هارد سوخته و اینا،ولی من بازم ادامه میدم)


   
پاسخنقل‌قول
Aragon
(@p_sh)
Reputable Member
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 187

   
vania reacted
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  

eragorn;18179:
سلام
کتاب
آلگاناساد کتاب جالب و خوبی بود و موضوع جالبی داشت
اما متنش مقداری مشکل نگارشی داشت و همچنین کمی هم مبهم بود.
موفق باشی


من وقتی خودم خوندم متوجهش شدم
بدی آلگاناساد این بود که بیشتر تاریخ در ذهن من بود و من نتونسته بودم به خوبی درش بیارم و برای همین مبهم مونده بود
اشکالات نگارشی هم حق با شماست
چون ویرایش تقریبا نشده بود
برای همین کمی بد در وامد
فکر کنم بتونم واسهعید امسال قسمت دومش رو بدم
که خدا بخواد این سه گانه داستان کوتاهم تکمیل شه


   
vania and milad.m reacted
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
 

سلام
خب همین اول بگم این نمیتونه در حد حتی نصف نقد هم باشه.
فقط به اصرار خودت دارم مینویسمش و به خاطر عجله، روی داستانت تمرکز چندانی نکردم ( شرمنده اگر ناقص و دست و پا شکستست )


تا فصل 12 رو خوندم(تقریبا)
حقیقتا فصل اول یه سرگیجه ی کامل برای من بود. به حدی به جزئیات و شرح فضاهای اطراف اشاره کرده بودی که سرسام گرفتم.
در فصل های بعد این عادت کمتر و کمتر شد و تقریبا از بین رفت. (از اونور بوم...)


موضوع دوم...
مثلا: درخت سبز بود. اسمون ابی بود. من خوشحال بودم.
یا
من رفتم... بعدش.....بعدش....بعدش.....
(این متن ها دقیقا تو داستان نبودن ولی منظور رو میرسونه)
تکرار یه سری کلمه ها مثل "بود" و "بعد" و ... اون هم در یک پاراگراف! خسته کننده هست و از جذابیت متن کم میکنه. این مشکل تا فصلی که خوندم وجود داشت.


موضوع سوم...
شخصیت پردازی!
ظاهرا کاراکتر ها شخصیت کامل و قابل تشخیصی ندارن.
مثلا قهرمان داستان، اوایلِ داستان برام یاداوره شخصیت لئو در قهرمانان المپ بود. به خاطر شوخی در شرایط غیرعادی و چیزای کم اهمیتِ دیگه ولی کم کم این شخصیت تغییر میکنه و تقریبا چیزی از اون شوخی ها نمی بینیم.

از طرفی شخصیت دوستش باذان هم شباهت زیادی به خودش داره. ایرادی که میشه به داستان گرفت، شباهتِ (تقریبا) تمام شخصیت ها در حرف زدن و کلماتشون هست مخصوصا در شرایط عصبانیت!
همه تقریبا یه سری تکه کلام تکراری دارن.
از طرفی یه ناپختگی در کلام همه کاراکتر ها قابل لمس هست.
در بالاترین سن و مقام هم، از کلمات مشخص هست که گوینده میانسال هم نیست چه برسه به پیر.
اینجا رو بهتره تمرین کنی. کلمات رو از زبان یک شخصیت 30 ساله قرار بده، نه خودت که داری سعی میکنی در اون سن باشی. ( فکر کنم منظور رو رسوندم؟ )


موضوع چهارم...
پیشنهاد میکنم افزونه ویراستیار رو نصب کنی. غلط املایی در تمام فصول بیداد میکنه.


درباره داستان و ایده ها هم فعلا نظری ندارم.


دوتا سوالم دارم.
یجا گفته میشه پادشاه 30 سال حکومت میکرده.
جای دیگه پادشاه میگه 3 سال هست خانوادشو ندیده. موضوع اختلاف زمان هست یا اشتباه شده؟

و سوال دوم اینکه یه قسمت گفته میشه نزدیک بوده خواهر قهرمان داستان هم کشته بشه... ولی اون یاکوزا (ظاهرا) بعد از کشتن قهرمان، خودکشی کرده. چه دلیلی داشته که زندگی خواهرش هم در خطر باشه؟

بازم میگم این نمیتونه نقد باشه، خیلی ناقص و هول هولی نوشته شد و نرسیدم نقاط قوت رو بگم (خب دیگه قراره نقد باشه) :دی
بقیش رو بعد از تموم فصلای باقی مونده، پست میکنم.


   
vania and milad.m reacted
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  

ahmaad;19083:
سلام
خب همین اول بگم این نمیتونه در حد حتی نصف نقد هم باشه.
فقط به اصرار خودت دارم مینویسمش و به خاطر عجله، روی داستانت تمرکز چندانی نکردم ( شرمنده اگر ناقص و دست و پا شکستست )

ahmaad;19083:


تا فصل 12 رو خوندم(تقریبا)
حقیقتا فصل اول یه سرگیجه ی کامل برای من بود. به حدی به جزئیات و شرح فضاهای اطراف اشاره کرده بودی که سرسام گرفتم.
در فصل های بعد این عادت کمتر و کمتر شد و تقریبا از بین رفت. (از اونور بوم...)

وب باید بگم که واقعا راست میگی،سرعتش خیلی بالا بود و من کلی ماجرا رو توش جا داده بودم
حق با توئه

خ



موضوع دوم...
مثلا: درخت سبز بود. اسمون ابی بود. من خوشحال بودم.
یا
من رفتم... بعدش.....بعدش....بعدش.....
(این متن ها دقیقا تو داستان نبودن ولی منظور رو میرسونه)
تکرار یه سری کلمه ها مثل "بود" و "بعد" و ... اون هم در یک پاراگراف! خسته کننده هست و از جذابیت متن کم میکنه. این مشکل تا فصلی که خوندم وجود داشت.

من و احسان که حدیدا ویراستار شده در مورد این زیادی بحث داشتیم، من از نظر خودم زیاد نبودند، ولی خوب زمانی که شما میگید، احتمالا در فضا سازی و توصیف زیاده روی کردم


موضوع سوم...
شخصیت پردازی!
ظاهرا کاراکتر ها شخصیت کامل و قابل تشخیصی ندارن.
مثلا قهرمان داستان، اوایلِ داستان برام یاداوره شخصیت لئو در قهرمانان المپ بود. به خاطر شوخی در شرایط غیرعادی و چیزای کم اهمیتِ دیگه ولی کم کم این شخصیت تغییر میکنه و تقریبا چیزی از اون شوخی ها نمی بینیم.

از طرفی شخصیت دوستش باذان هم شباهت زیادی به خودش داره. ایرادی که میشه به داستان گرفت، شباهتِ (تقریبا) تمام شخصیت ها در حرف زدن و کلماتشون هست مخصوصا در شرایط عصبانیت!
همه تقریبا یه سری تکه کلام تکراری دارن.
از طرفی یه ناپختگی در کلام همه کاراکتر ها قابل لمس هست.
در بالاترین سن و مقام هم، از کلمات مشخص هست که گوینده میانسال هم نیست چه برسه به پیر.
اینجا رو بهتره تمرین کنی. کلمات رو از زبان یک شخصیت 30 ساله قرار بده، نه خودت که داری سعی میکنی در اون سن باشی. ( فکر کنم منظور رو رسوندم؟ )

عجب نکته ای بود!
من اصلا به این فکرم نمیکردم.
دمت گرم، سعی میکنم تفاوت بدم، گرچه حس میکنم نزدیکی که میگی هستا، ولی نه اینقدر



موضوع چهارم...
پیشنهاد میکنم افزونه ویراستیار رو نصب کنی. غلط املایی در تمام فصول بیداد میکنه.

جلوتر که بری بهتر میشه


درباره داستان و ایده ها هم فعلا نظری ندارم.


دوتا سوالم دارم.
یجا گفته میشه پادشاه 30 سال حکومت میکرده.
جای دیگه پادشاه میگه 3 سال هست خانوادشو ندیده. موضوع اختلاف زمان هست یا اشتباه شده؟

این یا تقصیر من بوده یا تقصیر کیبرد که یه صفر نذاشتم

و سوال دوم اینکه یه قسمت گفته میشه نزدیک بوده خواهر قهرمان داستان هم کشته بشه... ولی اون یاکوزا (ظاهرا) بعد از کشتن قهرمان، خودکشی کرده. چه دلیلی داشته که زندگی خواهرش هم در خطر باشه؟

کجا؟ میشه بگی؟
اگر بگی در بازبینی خیلی به درد میخوره


بازم میگم این نمیتونه نقد باشه، خیلی ناقص و هول هولی نوشته شد و نرسیدم نقاط قوت رو بگم (خب دیگه قراره نقد باشه) :دی
بقیش رو بعد از تموم فصلای باقی مونده، پست میکنم.


خوب بالاخره من و احمد بهم رسیدیم
خوب اول از همه باید بگم که من به این باور رسیدم که احمد اصلا سر قضیه سفیر کبیر ناراحت نیست و خودش رو توی نقد خالی نکرده(:دی)
دومم اینکه واقعا باید بگم که دستت درد نکنه نقدم کردی، واقعا بهش نیاز داشتم. یه تخریب اساسی.
باور کنید دوستان نقد تخریبی خیلی خوبه. مخصوصا برای من که خوب منو زا اون دنیای رویایی که توش مثلا یه داستان مینویسم هیولا دنیا رو میترکونم و میشم جی کی رولینگ بیرون بیام و بفهمم واقعا داستانم چند چنده.
ازت واقعا ممنونم احمد.
امیدوارم ادامه بدی.
و دیگه اینکه من باور کن اصلا آدم کینه ایی نیستم.
ولی خوب جلد دوی سفیر کبیرم میاد دیگه :دی
جوابا رم دادم


   
vania and milad.m reacted
پاسخنقل‌قول
ahmaad
(@ahmaad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 765
 

almatra;19095:

خوب بالاخره من و احمد بهم رسیدیم


اشتباه میکنی، تازه فقط سک سک کردم
:دی

خوب اول از همه باید بگم که من به این باور رسیدم که احمد اصلا سر قضیه سفیر کبیر ناراحت نیست و خودش رو توی نقد خالی نکرده(:دی)

آفرین. از نقدِ اون داستان به بعد، تازه فهمیدم نقد کردن چه حالی داره، این نقدایی که میکنم هیچ ربطی به سفیر نداره، فقط برای لذتِ ترکوندنِ نویسندست. :10:

دومم اینکه واقعا باید بگم که دستت درد نکنه نقدم کردی، واقعا بهش نیاز داشتم. یه تخریب اساسی.
باور کنید دوستان نقد تخریبی خیلی خوبه. مخصوصا برای من که خوب منو از اون دنیای رویایی که توش مثلا یه داستان مینویسم هیولا دنیا رو میترکونم و میشم جی کی رولینگ بیرون بیام و بفهمم واقعا داستانم چند چنده.
ازت واقعا ممنونم احمد.
امیدوارم ادامه بدی.

هستیم خدمتتون :48:

و دیگه اینکه من باور کن اصلا آدم کینه ایی نیستم.
ولی خوب جلد دوی سفیر کبیرم میاد دیگه :دی

اگر عمرِ من و تو به جلد دوم قد بده. :105:

من و احسان که حدیدا ویراستار شده در مورد این زیادی بحث داشتیم، من از نظر خودم زیاد نبودند، ولی خوب زمانی که شما میگید، احتمالا در فضا سازی و توصیف زیاده روی کردم

منظورم فضا سازی و توصیف بیش از حد نبود ( این رو در همون موضوع اول اشاره کردم)
منظورم تکرار پشت سر هم یه سری کلمات اون هم بیش از حد، بود.

-----------------
ویرایش: متاسفانه نمی تونم بقیه داستانت رو بخونم. اگر خواستی دلیلشو خصوصی میگم.
سرمایه رو پس دادم پشتم حرف در نیاری:دی


   
vania and milad.m reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

سلام امیر جان شروع به خوندن داستانت کردم هنوز نخوندمش وقتی خوندم میام و نظر کاملم میگم

بعد از خوندن قسمت هایی از فصل اول:
خب به نظرم از نظر نثر یکمی زیادی عامیانه بود البته شاید سبکت اینه ولی تجربه اندک بنده نشون میده کمی خشکی و استفاده از عبارات ادبی و سنگین میتونه به جذب خواننده کمک کنه
و در مورد جمله بندی به نظرم از نظر استفاده از "،" کاما بسیار بد عمل کردی و نیم بیشتری از جمله هات نصفه رها شدن که باعث میشه از نظر ادبی ضعیف بشه
و یه چیز دیگه به نظرم اون اول داستان وقتی تونست اون جیک رو زمین بزنه هرکی بود میپرید روشو تا میخورد میزدش فرار بد ترین گزینه بود!
و یه چیز دیگه توی یه جاهایی شخصیت اصلیت که هنوز یه شخص عادیه یه سری کارا میکرد که یه جورایی انگاری فیلم هندیه !
مثلا موقع فرار طرف سطل ابو میریزه جلوش و روی زانوهاش لیز میخوره میره جلو و یا اینکه از ارتفاع 10 متری !!!!!!!! میپره و فقط پاش درد میگیره
حالا این کارارو بگی یه کسی که ابر قهرمانه بکنه ادم باورش میشه ولی توی داستان اولین فصل و اینا به نظرم جالب نیست جالبی داستان به روند عادی اونه و استفاده از یه سری چیزای استاندارد
و یه چیز دیگه که از هیچ نویسنده ای انتظار نمیره
توی فصل اول از تصویر استفاده کردی برای توصیف فضای مدرسه که این واقعا بده از این لحاظ که نتونستی در جملاتت مدرسه رو توصیف کنی، هنر نویسنده در جملاتشه باید توصیفاتت رو بهتر انجام بدی به نظرم به تمرین بیشتری نیاز داری برای این کار توی سایت پایونیر یه سری از یکی از دوستان به اسم عجم یه نظر خونده بودم که به یه نفر میگفت چطور تمرین کنه میگفت هر روز یک صفحه توصیف از یه چیزی بنویسه مثلا روز بارونی
اولش فکر میکنی مطمئنا خیلی سادس ولی وقتی دست به قلم شدی میفهمی چقدر پر کردن این یه صفحه سخته
اگه این تمرینو بکنی خیلی کارت بهتر میشه

اممم و یه چیز دیگه متن داستان رو اگه از قبل به یه ویراستار بدی داستان بهتری از اب در میاد !!
البته اینا نقد داستان نیست اینا نقد نگارشی و نظر بنده در مورد سبک نوشتن بوده و به روند ماجرای داستان کاری نداره

انشاا... با نوشتن و کسب تجربه بیشتر بهتر از همیشه بنویسی


   
milad.m reacted
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  

AmbrellA;19305:
سلام امیر جان شروع به خوندن داستانت کردم هنوز نخوندمش وقتی خوندم میام و نظر کاملم میگم

بعد از خوندن قسمت هایی از فصل اول:
خب به نظرم از نظر نثر یکمی زیادی عامیانه بود البته شاید سبکت اینه ولی تجربه اندک بنده نشون میده کمی خشکی و استفاده از عبارات ادبی و سنگین میتونه به جذب خواننده کمک کنه
و در مورد جمله بندی به نظرم از نظر استفاده از "،" کاما بسیار بد عمل کردی و نیم بیشتری از جمله هات نصفه رها شدن که باعث میشه از نظر ادبی ضعیف بشه
و یه چیز دیگه به نظرم اون اول داستان وقتی تونست اون جیک رو زمین بزنه هرکی بود میپرید روشو تا میخورد میزدش فرار بد ترین گزینه بود!

به سان سگ موافقم با این دو موردت
راستش جون تجربه ی اولم بود زیاد اعتقادی به رسمی نویسی نداشتم برای همین خیلی خودمونی مینوشتم، خدا رو شکر به مزاق همه هم خوش نیومد

و یه چیز دیگه توی یه جاهایی شخصیت اصلیت که هنوز یه شخص عادیه یه سری کارا میکرد که یه جورایی انگاری فیلم هندیه !
مثلا موقع فرار طرف سطل ابو میریزه جلوش و روی زانوهاش لیز میخوره میره جلو و یا اینکه از ارتفاع 10 متری !!!!!!!! میپره و فقط پاش درد میگیره

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
فانتزیه داستان دیگه

حالا این کارارو بگی یه کسی که ابر قهرمانه بکنه ادم باورش میشه ولی توی داستان اولین فصل و اینا به نظرم جالب نیست جالبی داستان به روند عادی اونه و استفاده از یه سری چیزای استاندارد
و یه چیز دیگه که از هیچ نویسنده ای انتظار نمیره

اونا مغز دارند، من ندارم موضوع اینه

توی فصل اول از تصویر استفاده کردی برای توصیف فضای مدرسه که این واقعا بده از این لحاظ که نتونستی در جملاتت مدرسه رو توصیف کنی، هنر نویسنده در جملاتشه باید توصیفاتت رو بهتر انجام بدی به نظرم به تمرین بیشتری نیاز داری برای این کار توی سایت پایونیر یه سری از یکی از دوستان به اسم عجم یه نظر خونده بودم که به یه نفر میگفت چطور تمرین کنه میگفت هر روز یک صفحه توصیف از یه چیزی بنویسه مثلا روز بارونی
اولش فکر میکنی مطمئنا خیلی سادس ولی وقتی دست به قلم شدی میفهمی چقدر پر کردن این یه صفحه سخته

اینو تو فصل های بعد خیلی بهتر کردم باور کن. ولی خیلی نکته ی خوبی بود. من میشه سر همین به بقیه گیر میدم

اگه این تمرینو بکنی خیلی کارت بهتر میشه

اممم و یه چیز دیگه متن داستان رو اگه از قبل به یه ویراستار بدی داستان بهتری از اب در میاد !!

این از فصل بیست و هشت به بعد تقریبا شروع میشه

البته اینا نقد داستان نیست اینا نقد نگارشی و نظر بنده در مورد سبک نوشتن بوده و به روند ماجرای داستان کاری نداره

انشاا... با نوشتن و کسب تجربه بیشتر بهتر از همیشه بنویسی

ممنون از نظرت
جوابتو همونجاهاییه دادم
یا علی


   
AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
snakeeyes
(@snakeeyes)
Eminent Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 24
 

سلام
خسته نباشی
فقط یه سوال
فصل 32 کجاست؟؟؟:0160:
اینجا که فقط تا فصل 31 هست.تازه نوشتی فصل 32 رو 28اسفند می زنی:45:


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  

snake eyes;19950:
سلام
خسته نباشی
فقط یه سوال
فصل 32 کجاست؟؟؟:0160:
اینجا که فقط تا فصل 31 هست.تازه نوشتی فصل 32 رو 28اسفند می زنی:45:

سلام
نوکریم اسنیک جان
فصل سی و دویی میبینی مگه؟:دی
مگه من اشتباه کردم
خخخخخخخخخخخخخخخخخ
ااون دیگه عیدی بنده خدا


   
snakeeyes reacted
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1560
 

سلام سلام سلام
یه مدت سرم شلوغ بود از نویسندگان سایت غافل شده بودم امروز کودتاکردم اومدم تا کمی گونی را باز کنم
فصل جدید رو خوندم
خسته نباشی واقعا طبق معمول یه سری نقد بکنم؟ خب میکنم فقط اینکه خودت گفتی نقد کن ها. امیدوارم انتقادم ناراحت کننده نباشه چون هدف اینجا اعلام نکات مثبت و منفی داستان هست برای کمک کردن به نویسندگان

یک نفر مثل شما که میاد دیگران رو نقد میکنه باید ریز بین تر از این چیزها باشه
ببین فضا سازی اول فصل یه طوریه یعنی منظورم نحوه نگارشه یه جا میای خیلی رسمی و کتابی حرف میزنی دو خط بعدش گفتگو خودمونی میشه . توصیفها یه جا کتابیه یه جا عادی
این نحوه گفتمان
_
_
_
_
همیشه رو اعصاب من بوده نه فقط تو کار شما توی کار خیلی از دوستان اینجا یه گفتگو داریم که هیچ حسی از عکس العمل 5 فرد حاضر رو منتقل نمیکنه و متاسفانه خیلی جاها بی هدفه یعنی جملات از نظر من نوعی به هم مرتبط نبودن
ممنون میشم اگه گاهی این بخش هایی که بچه ها میذارن مطالعه کنید مطمئنا کمک میکنه
http://btm.bookpage.ir/thread1879.html#post20015
دیگه اینکه اسامی داستان شما ایرانیه RIP میتونست یه کلمه فارسی باشه البته میدونم فضا خب فرق میکنه و شما فضای داستانت ایرانی کاملا ایرانی نیست اما خودت دو صفحه اخر رو نگاه کن. توی هر خط فارسی Rip صد بار تکرار شده . وجهه زیبایی نداره
دیگه اینکه این جنگل و در خطر بودن و شب و اینا میتونه با یه کم کار خیلی جذاب تر بشه و چون قبلا دیدم کارت رو میگم میتونی فضا سازیش رو جذاب تر کنی جوری که خواننده نگران بشه بترسه حس شخصیت ها رو احساس کنه
مثلا باد سرد
عرق سرد
زمین گل آلود
صدای جغد
نم بارون
صدای بادی که لای درختها میپیچه میتونه کنار هم یه فضای وهم اور ایجاد کنه
از گفتگوها و توصیف چهره ها میگذریم
روی هم رفته نسبت به فصول اولیه کار بهتر شده اما توصیه من یه ویرایش کلی هست
موفق باشی
منتظر فصل بعدی هستم


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  

سلام سلام سلام
یه مدت سرم شلوغ بود از نویسندگان سایت غافل شده بودم امروز کودتاکردم اومدم تا کمی گونی را باز کنم
فصل جدید رو خوندم
خسته نباشی واقعا طبق معمول یه سری نقد بکنم؟ خب میکنم فقط اینکه خودت گفتی نقد کن ها. امیدوارم انتقادم ناراحت کننده نباشه چون هدف اینجا اعلام نکات مثبت و منفی داستان هست برای کمک کردن به نویسندگان

سلام
بنده آماده ام.

یک نفر مثل شما که میاد دیگران رو نقد میکنه باید ریز بین تر از این چیزها باشه
ببین فضا سازی اول فصل یه طوریه یعنی منظورم نحوه نگارشه یه جا میای خیلی رسمی و کتابی حرف میزنی دو خط بعدش گفتگو خودمونی میشه . توصیفها یه جا کتابیه یه جا عادی
این نحوه گفتمان
_
_
_
_
همیشه رو اعصاب من بوده نه فقط تو کار شما توی کار خیلی از دوستان اینجا یه گفتگو داریم که هیچ حسی از عکس العمل 5 فرد حاضر رو منتقل نمیکنه و متاسفانه خیلی جاها بی هدفه یعنی جملات از نظر من نوعی به هم مرتبط نبودن
ممنون میشم اگه گاهی این بخش هایی که بچه ها میذارن مطالعه کنید مطمئنا کمک میکنه
http://btm.bookpage.ir/thread1879.html#post20015

خب راستش من خودم باید بگم که من اصولا ته نقدام میزنم که من نظرم رو تحمیل نمیکنم و فقط دارم نظر میدم. چون خودم یک خورده زیادی عالم بی عملم.
در مورد فضا سازی و نثر حق با شماست ولی خب جلوتر سعی کردم دیگه این اتفاقات نیفته و نثرم یه روند منسجم و خوب داشته باشه.
ولی در مورد این سبک از دیالوگ گفتن.
اول اینکه خب من به دلیل این زیاد از خط استفاده میکنم که خیلی از جاها آوردن ضمیر و اسم شخص کاری اضافی است و خب تمرکز فرد باید روی دیالوگ ها باشد و حالت ها و غیره تنها به حجم کار می افزایند(نمیگویم به درد نمیخوند، خیلی مفیدند، ولی در دیالوگ نویسی در حجم بالا زیاد کارگر نیستند) البته بگم که خب در جاهایی که فوران احساسات نیاز است قطعا این روش شما یکی از بهترین ها است.
در مورد انسجام دیالوگ ها.
در دفاع از خودم باید بگم که من حالا جدیدا سعی میکنم(احتمالا در قبلا هم زیر سایه چنین چیزی بودم ناخودآگاه) که چیزی شبیه به دیالوگ های ریچارد لینک لیتر باشم. ریچارد لینک لیتر سه گانه ای ساخته است به نام پیش از..... که ساختمان و فرم البی دارد، حرف زدن!
فیلم هایی بسیار موفق که حرف زدن ها را نشان میدهد.
من سعی دارم کمی شبیه به ریچارد لینک لیتر شوم.
این دفاعیه ی اولم بودم. در مورد هفد دار بودن، در دنیای واقعی اصولا هدفی پشت حرف ها نیستو قصد سرگرم شدن خود آدم است(البته نه همیشه) برای همین هدف دار نبودن به نظرم بر واقعی شدن کار می افزاید.

دیگه اینکه اسامی داستان شما ایرانیه RIP میتونست یه کلمه فارسی باشه البته میدونم فضا خب فرق میکنه و شما فضای داستانت ایرانی کاملا ایرانی نیست اما خودت دو صفحه اخر رو نگاه کن. توی هر خط فارسی Rip صد بار تکرار شده . وجهه زیبایی نداره

در مورد وجه زیا نداشتن خودم هم متوجه شدم ولی خب چاره خاصی نبود.
درسته شما گفتید که داستانم کاملا ایرانی نیست ولی لازم است کمی خودم اضافه کنم.
راستش نمن خودم بومی نویسی رو خیلی دوست دارم، اما فضایی که در کتابم به تصویر کشیده ام، به نوعی تریک واقعیت با خیال است(در اسامی) که به نظرم به جنبه ی فان و فانتزی ماجرا می افزاید. التبه ممکن است دیدگاه های من هم غلط باشند.

دیگه اینکه این جنگل و در خطر بودن و شب و اینا میتونه با یه کم کار خیلی جذاب تر بشه و چون قبلا دیدم کارت رو میگم میتونی فضا سازیش رو جذاب تر کنی جوری که خواننده نگران بشه بترسه حس شخصیت ها رو احساس کنه
مثلا باد سرد
عرق سرد
زمین گل آلود
صدای جغد
نم بارون
صدای بادی که لای درختها میپیچه میتونه کنار هم یه فضای وهم اور ایجاد کنه

خیلی ممنون. سعی میکنم این نکته را رعایت کنم.

از گفتگوها و توصیف چهره ها میگذریم

در توصیف چهره به شدت ضعف دارم.

روی هم رفته نسبت به فصول اولیه کار بهتر شده اما توصیه من یه ویرایش کلی هست
موفق باشی
منتظر فصل بعدی هستم

باید بگویم که حجمشان به قدری زیاد شده است که احتمالا ویرایش میرود برای بعد از پایان کتاب.
ممنون از نقدتان.
در ضمن دوستان امروز حتما(با کمی تاخیر ولی امروز) فصل جدید قرار میگیرد. منتظر باشید.
یا علی مدد
پیش پیش عید مبارک


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
شروع کننده موضوع  

azar:amir hossien;20360:
سلام گذاشتم کتابت تموم شه یه دفعه بخونم..میتونم بپرسم کی تموم میشه؟؟؟؟تا یه دفعه یه نقد مشت چن صفحه بکنم:15::15::15:

حاجی سلام
دمت گرم بابت نظر ولی..........
1-عیدت مبارک
2-این حالا حالا ها تموم نمیشه، من یه گاهی انداختم عید سال عبد تموم میشه، پس توصیم اینه از الان بخونی. حجم نهاییشم آخر یکم زیاده(600صفحه حدودا)
2-الباته اون موقع خونی چون فصلای اولم رو ویرایش کردم خیلی بهتر شده. ولی بازم میگم الان لطف کنید و بخونید و نظر بدید هم برای من مفیده تره و هم برای شما
3-بازم دمت گرم
4-حاجی بیا گروه نقد حقوق خوب میدم، کارشم زیاد نیست، فزام میبری
یا علی مدد
راستی خوش اومدی به سایت


   
پاسخنقل‌قول
arashmajd202
(@arashmajd202)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 85
 

almatra;20363:
حاجی سلام
دمت گرم بابت نظر ولی..........
1-عیدت مبارک
2-این حالا حالا ها تموم نمیشه، من یه گاهی انداختم عید سال عبد تموم میشه، پس توصیم اینه از الان بخونی. حجم نهاییشم آخر یکم زیاده(600صفحه حدودا)
2-الباته اون موقع خونی چون فصلای اولم رو ویرایش کردم خیلی بهتر شده. ولی بازم میگم الان لطف کنید و بخونید و نظر بدید هم برای من مفیده تره و هم برای شما
3-بازم دمت گرم
4-حاجی بیا گروه نقد حقوق خوب میدم، کارشم زیاد نیست، فزام میبری
یا علی مدد
راستی خوش اومدی به سایت

ممنون. عرضم به حظورت که میخواستم شروع کنم بخونم نقد کنم ولی یکم فک کردم دیدم من تازه از الان شروع کنم فصلای اولو دیگه نقد و نظرم به دردت شاید نخوره....تازه شاید به نکته هایی اشاره کنم که بعدن تو فصلای بعدی خودت درسشون کرده باشی...
در مورد گروه نقدم چشم حتما ...راستشو بخوای من صب تا شب در حال نقد اینو اون هستم خیلی وقتم هست که تو سایتای کتاخونی میچرخم منتها عضو نشده بودم....کتاب بسی زیادم خوندم.... فقط میشه بگین چیجوریه؟؟شرایطش؟؟؟پولی مولی؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

azar:amir hossien;20364:
ممنون. عرضم به حظورت که میخواستم شروع کنم بخونم نقد کنم ولی یکم فک کردم دیدم من تازه از الان شروع کنم فصلای اولو دیگه نقد و نظرم به دردت شاید نخوره....تازه شاید به نکته هایی اشاره کنم که بعدن تو فصلای بعدی خودت درسشون کرده باشی...
در مورد گروه نقدم چشم حتما ...راستشو بخوای من صب تا شب در حال نقد اینو اون هستم خیلی وقتم هست که تو سایتای کتاخونی میچرخم منتها عضو نشده بودم....کتاب بسی زیادم خوندم.... فقط میشه بگین چیجوریه؟؟شرایطش؟؟؟پولی مولی؟؟

ولی بگما خلاصت فوقالعادس.....من جذب شدم بددددد


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 4 / 8
اشتراک: