Header Background day #16
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

داستان هديه شوم + لینک کلی

85 ارسال‌
32 کاربران
351 Reactions
31.6 K نمایش‌
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
شروع کننده موضوع  

تالارگفتمان 1

بخش اول : هديه شوم
نویسنده : ا.افكاري
ژانر: فانتزی،ترسناك
زبان: فارسي
ويرايش: محمد
نسخه : PDF
سایت مرجع: بوك پيج
جا داره از پروتي،‌سينا، حسام و تمام دوستاني كه در نوشتن اين اثر به من ياري رساند تشكر كنم ،


زماني كه هديه اي از جانب آسمان به اهل زمين داده ميشود،پرده از اسرار هستي برداشته و تاريخ براي هميشه دگرگون مي گردد و پيشگوي اعظم خبر از نابودي بشر مي دهد.
در هياهوي جنگ ميان انسان و جن،توطئه ها از ميان كينه هاي قديمي سر بر مي آورند،اما انسان ها چه شانسي در برابر موجوداتي قديمي و الهه هاي باستاني دارند.بار ديگر آشوب بر سرزميني كهن سايه مي افكند و اين آغازي بر تاريخ تاريكي ست كه در آينده هيچ كس آنرا به ياد نخواهد داشت،‌تاريخي پر از نفرت، خون، جنون و نقشه هاي شو
م

دانلود فصل 1 تا 4
فصل 5
فصل 6
فصل 7
فصل 8
فصل 9
فصل 10
فصل 11
فصل 12
فصل 13 (پايان جلد اول)
لینک کلی

دوستان میتونند لینک دانلود کتاب رو داخل هر سایت یا وبلاگی که تمایل داشتند قرار دهند ولی لطفاً منبع این لینک رو ذکر کنید.

جا داره از ممدد عزيز كه به وجود مشغله زياد زحمت ويرايش اين داستان و رساندنش به دست شما دوستان را به عهده گرفت تشكر كنم.
ممد جون انشاالله بتوانم جبران كنم.


   
Athena97, paradise, amir-fire and 80 people reacted
نقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
شروع کننده موضوع  

خب فصل 9 تقديم دوستان عزيز.
فصل 10 به زودي قرار ميگيره،‌ممد عزيز فصل 9 و 10 را همزمان ويرايش كرد به همين خاطر يكم طول كشيد.
اميدوارم از خواندن اين فصل لذت ببريد.
موفق باشيد


   
a.n.s.sina2, daren-shan, barsavosh and 8 people reacted
پاسخنقل‌قول
carlian20112
(@carlian20112)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 638
 

یعی کاملا عاشق جنگیدنه شدم .
توصیف عالی داشت مثه این بود که داشتم این صحنه رو می دیدم .
چرا وسط صحنه ی حساس تمومش کردی :20::14:یعنی من الان منتظرم ببینم این جنگه چی میشه


   
a.n.s.sina2, proti, R-MAMmad and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1560
 

*HoSsEiN*;15531:
هيچي؟
يعني هيچ نظري نداريد؟
بعدش انتظار فصل بعدي هم داريد؟
واقعا؟

الان من بیام نظر بدم؟
نه واقعا انتظار داری من بیام نظر بدم؟
من فقط مفت مفت میخونم دست میزنم دیگه

امروز سپاهیان آشوب رو نقد کردم یه نفس بکشم وسط داستان مرتضیم بعدش کلا با نظر خدمتتون برسم خوبه؟:10::10::10::10::10:بفرست دیگه فصل دهو...


   
پاسخنقل‌قول
milad.m
(@milad-m)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 544
 

خسته نباشی ژنرال عزیز و همین طور ممد عزیز .
واقعا داستان جالبی هستش .
من همش دنبالش میکنم و از اونجایی که نقد بلد نیستم نقد نمی کنم .
امیدوارم به همین روال ادامه پیدا کنه .
موفق باشید . :53:


   
mhD00, a.n.s.sina2, *HoSsEiN* and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
goudric2
(@goudric2)
New Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1
 

سلام و خسته نباشید.
داستان روند خوبی داره سرعتشم مناسبه به نظرم.قلم روانی دارید.
بی صبرانه در انتظار فصول جدید هستیم.
پاینده باشید


   
mhD00, a.n.s.sina2, *HoSsEiN* and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
شروع کننده موضوع  

فصل 11 داستان را به تمام خوانندگان ، دنبال كنندگان به خصوص ممد عزيز ويرايش داستان تقديم مي كنم،‌اميدوارم ازش لذت ببريد.

دو فصل ديگه و جلد اول داستان تمام ميشه.
اين دو فصل هم تار اخر ماه حتماً بارگزاري ميشه، ممنون كه چيزي در حدود يك سال با داستان بازنويسي شده با من همراه بوديد.


   
sossoheil82, qelqelak71sh2, R-MAMmad and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
*HoSsEiN*
(@hossein-2)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 907
شروع کننده موضوع  

خب مثل اينكه كسي نظر نميده، خب فكر كنم داستان كوتاه نوشتن بهتر باشه يك صفحه مينويسي و حالا باقيش مهم نيست.
با داستان بلند كلي زحمت ،‌كلي وقت و اخرش حتي يكي نمياد يه نيم خط نظر بزاره.


   
sossoheil82 and R-MAMmad reacted
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
 

*HoSsEiN*;17683:
خب مثل اينكه كسي نظر نميده، خب فكر كنم داستان كوتاه نوشتن بهتر باشه يك صفحه مينويسي و حالا باقيش مهم نيست.
با داستان بلند كلي زحمت ،‌كلي وقت و اخرش حتي يكي نمياد يه نيم خط نظر بزاره.

ژنرال
من خیلی دوست دارم داستانت رو نقد کنم ولی متاسفانه حجمش برای من زیاده،ولی خوب خدا بخواد از یکخورده ی دیگه استارت میزنم و نقدش رو شروع میکنم(فصل به فصل)اونوقته که شاید آرزو کنی که آرزوی نقد نمیکردی.
یا علی
در ضمن نا امید نباش.
من فصل اول داستانت رو خوندم و دیدم یک شاهکار از نظر پیرنگ جلومه.میفهمی؟شاهکار!!!!!!!!!
تازشم میتونم بگم جزو معدود داستان هایی بود که کاورش زدم سیناپس های مغزم رو بهم ریخت.
اوکی؟
ادامه میدی یا نه مرد؟


   
پاسخنقل‌قول
arwen
(@arwen)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 209
 

خسته نباشید اقای افکاری
کتاب خوبی هست امیدوارم همچنان به نوشتن ادامه بدید
و منتظرم تا آخرش رو بخونم


   
*HoSsEiN* reacted
پاسخنقل‌قول
milad.m
(@milad-m)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 544
 
به نام خدا

گروه نقد داستان بلند بوک پیج تقدیم میکند

پروژه سوم،نقد مقدمه و فصل اول داستان هدیه شوم


خب از اونجایی که حسین عزیز بوک پیج رو به من معرفی کرد دوست داشتم ازاین نویسنده خوب سایت برای این که زحمت زیادی کشیده و این داستان بلند رو نوشته تشکر کنم :53:

خب میریم سراغ نقد : اول از همه صفحه آرایی کمی مشکل داشت رنگ حاشیه که صورتی بود تو زوق میزد ، رنگ آبی خیلی تو چشم میزد و فونتی که استفاده شده بود برای سر فصل ها زیاد جالب نبود وهمین طور رنگ قرمز برای منبع داستان گذاشته شده بود خیلی آزار می داد چشم آدم رو و باید فونتش هم آندلس می بود اون طوری خیلی بهتر بود.
خب از صفحه آرایی و فونت که بگذریم سبکش هم خوب بود سبک تاریک ، وحشت ، فانتزی و تاریخی باهم مخلوط شده بود و واقعا چیز جالبی از آب در آمده بود .
از اسم شهر زیاد خوشم نیامد با این که تو ایران هستش .
ولی در مورد اجنه چیزهای جالب و ایده ای جدید به کار برده بودی که خیلی عالی بود .

در مورد پیرنگ بگم که یک شاهکار توی مقدمه و این فصل بود البته فقط این فصل ! چون هنوز فصل های بعد خونده نشده و معلوم نیست چه تغییراتی در پیرنگ اتفاق افتاده باشه !
توضیحات بسیار داشت خیلی خسته کننده بود کمتر می بود خیلی بهتر بود. نمیدونم شاید توصیفات زیاد باعث دل زدگی من بشه ولی بعضی ها این توصیفات رو دوست دارند . بیشتر برای همین است که داستان ها را کامل می خوانند حتی اگر هزاران صفحه باشد !

دیالوگها مخلوطی از محاوره و گفتار خیلی جدی و رسمی بود و این خیلی به داستان لطمه میزد بهتر بود یکی از این دو روش رو انتخاب می کرد نویسنده عزیز و یا دوستان ویراستار در ویرایش هاشون دستی روش می کشیدند ...
تصویرسازی و حس ترس خوب بود ولی باز هم بعضی جاها با مشکل رو به رو بودیم این که اصلا حس ترس رو نشون نمی داد وفقط نویسنده می خواست با توصیفات زیادش حس ترس رو در فرد ایجاد کنه که زیاد موفق نبود .
اگر اسم های اشخاص داستان فارسی می بود خیلی بهتر بود.
حالا خود حسین عزیز بهتر میدونه در مورد داستانش که به این نقد عمل کنه یا نه
:53:
خب این هم از نقد من در مورد مقدمه و فصل اول هدیه شوم ،
حسین عزیز ببخشید اگر زیاد روی کردم این اولین نقدم بود
:18:
یا علی


   
*HoSsEiN*, Anobis, bahani and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
 
به نام خدا

گروه نقد داستان بلند بوک پیج تقدیم میکند

پروژه سوم:

نقد مقدمه و فصل اول داستان هدیه شوم

فانتزی ایرانی با طعم موسیقی متال!

اول از همه از دوست و همکار خوبم میلاد تشکر میکنم که با وجود همه ی مشغله هاش همکاری کرد.
خوب باید بگم که من تقریبا مثل همه کسانی که فایل اول این داستان زیبا را دانلود میکنند احتمالا از دیدن حجم عجیب100 صفحه ای آن متحیر و صد البته کمی از خواندن و ادامه دادنش نا امید شدم. ولی چند مدت بعد، وقتی گروه نقد داستان بلند تاسیس شد، برای پروژه سوم تصمیم گرفتیم که این داستان رو انتخاب کنیم.
داستان فردی به نام ژنرال که حالا علاوه بر سن و سالشان(شایعه های در آمده خبر از بالای چهل سال میدهند!) حق پدری و پدر بزرگی و پدر جدی بر اعضای سایت دارند. البته باید بگم که ایشون نویسنده بسیار توانایی و آثار کوتاه و بلند خارقالعاده ای نوشتند، نمونه اش داستان کوتاهی بود راجع به اساطیر.
ولی خوب یک نکته ی دیگر درداستان که بسیار قابل توجه است، وجود ویرایشگر مقتدری است به نام محمد(ممد خودمون:22:) که سر اربابان نشان داد که وی پتاسنیل های بسیار زیادی دارد.
ولی آیا این داستان موفق بوده یا نه؟
نقد مقدمه:
خوب اولین چیزی که در اینجا به نظرم به چشم هر فرد میاید کاور بسیار چشم نواز و صد البته جذاب آن است که به وسیله دست های توانا سینا فتحی خودمون طراحی شده. یک هدشات بی نقص، تقریبا هر چیزی که شما از جان داستان بخواهید در کاور پیدا میشود. فضایی تاریک، جدی، دیوانه وار و ترسناک با کمی ادویه ماوراءالطبیعه.
البته این عکس ها و کاور نیز در کنار خلاصه خوب آن بهتر نیز شده است. خلاصه ای که تقریبا عطش خاصی را برای شما می آفریند.
ولی به نظرم کاور کمی حالت کاغذی پیدا کرده است، یعنی تقریبا شفاف نیست و کمی چیز های برجسته در تصویر دیده میشوند.
البته شاید نظر نویسنده بر این بوده.
بگذریم.
به قسمت بعد که میرسیم صفحه آرایی است که واقعا خوب و خلاقانه انجام شده است ولی نکته ای که آزارم میدهد، فونت بد عنوان فصل ها و جاهایی که در آن داستان گذاشته میشود هستش که ای کاش بهتر میشد.
از قسمت های فنی که بذریم به خود داستان میرسیم.
خوشبختانه داستان دارای یک نثر بسیار قوی است و روان، درست است کمی پیچیدگی دارد ولی کاملا روون است و خواننده را با خود همراه میکند. که این به نظرم نشات میگیرد از مراعات نظیر(گروه کلمات)که به نظرم خوب انتخاب شده اند یعنی کلمات از نظر زمانی باهم زیاد فرقی ندارند و خوب هستند.
در مورد توصیفات داستان باید بگم که داستان توصیفات خیلی خیلی خوبی در مورد شخصیت ها، حرکت هاو حتی فضا دارد ولی خوب به نظرم اگر مثلا مکانی که قلعه درش بود رو بهتر توصیف میکرد بهتر میشد.
مثلا میگفتی بیابونه یا توی جنگله و اینا.
در مورد شخصیت پردازی هم با وجوداینکه در ابتدای داستان بودیم خیلی خوب بود و میتونم بگم انتظارات رو بالا برد.
داستان ایدههای بسیار خوبیدر درون خودش داره و دارد با لحن روایی نسبتا خاصی داستان را جلومیبرد، خط روایی که امیدوارم بیش از بیش در آینده پیچیده شود.
نقد فصل اول:
خوب فصل اول خیلی خوب شروع شد و روون.
نثر تغییر خاصی نکرده بود و نویسنده توانسته بود که آن نثر پخته مقدمه را در اینجا حفظ کند که نتیجه اش شد که خواننده داستان را جدی تر بگیرد.
توصیف ها نیز که عالی بودند ولی باز هم به دلیل توصیف محطی بهتر شده بودند، البته در این بین توصیفات یکی دوتا لحظه معرکه هم داشتند مثل لحظه توصیف سر شوالیه یا اینکه حرکاتی که از شخصیت ها سر میزد.
در مورد شخصیت پردازی هم باید بگم که شخصیت پردازی مانی خوب انجام شده است ولی متاسفانه در مورد هامان به آن خوبی در نیامده است . باعث شده تا شخصیت هامان زیر سایه مانی قرار گیرد که به ظر من قسمتی از آن بر میگردد به نحوه روایت داستان که اول شخص است و در نتیجه ما میفهمیم که نمیشود زیاد روی شخصیت های دیگر مانور داد.
دوم اینکه به نظرم کمی رفتار های هامان غیر طبیعی بود، هم خیلی سرد رفتار میکرد و هم خیلی زیادی واکنش نشون میداد، سریع ناراحت میشد، سریع بغض میکرد سریع خوشحال میشد.
به نظرم نویسنده میتوانست با چند دیالوگ بهتر کار را بهتر کند.
داستان نیز پیرنگ خوبی دارد ولی ای کاش زمانی که پسرک همراه با مانی شد داستان قطع میشد تا پایان بندی بهتری داشته باشد.
چون به نظرم یکسری نقاط اوجی داشت که اون لحظه ها لحظه ی پایان بودند. مثلا صحنه هم سفر شدن مرد با پسر. یا زمانی که وی از خواب بیدار میشد، یا حتی زمان دیدن پسرک!
ولی خوب صلاح کار خویش خسروان دانند.
در کل باید بگم که داستان هدیه شوم فعلا که توانسته است انتظارات را بر آورده کند.
در ضمن امیدوارم نویسنده از نقد ما ناراحت نشود.
در ضمن من خودم پر از ایراد هستم و شارد بزرگانی مثل استاد حسین و ایشان اگر خواستند عمل کنند خواستند نکنند.
یا علی


   
*HoSsEiN*, Anobis, bahani and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
bahani
(@bahani)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 327
 

به نام خدا
تیم نقد تقدیم میکند
پروژه سه،مقدمه و فصل اول
داستان هدیه شوم، داستانی که با ذهن خواننده بازی میکنه و معما ها و مسائلی رو به ذهن خواننده اضافه میکنه و دریچه ای از افسانه های ایران رو برای خواننده بیان میکنه. داستانی که از افسانه ی ایرانی استفاده میکنه و مخلوطی غیر ایرانی.
خوب این داستان زیبا هم بی نقص نیست، اصولا هیچ داستانی بی نقص نیست و این هم یکی از اهداف گروه نقد ما بوده که امیدواریم باعث بالا رفتن کیفیت داستان ها بشه خوب امیدوارم که نقد خوبی باشه. چقدر بد گفتم :دی ،از نویسنده خواهشمندم یه نظری در مورد نقد ما بده اگه خوب بود اگه بد بود اگه غرض ورزانه بود اگه اشتباه بود یا اگه کمکی کرد یا نکرد. در آخر امیدوارم نقص ها و اشتباهات این نقد رو به بزرگی خودتون ببخشید. همین دیگه:
تلاش های آنان بی ثمر نبوده و...
چون خواننده از تلاش ها و ثمراتش اطلاعی نداشته بهتر بود از «ی» نکره استفاده میشد.
...و در ساله های دور...به دست انسان به حساب می آمد،...
چون اینجا از قید دور استفاده شده بهتر بود از ماضی بعید یا نقلی استفاده میشد .
تماشای خورشید از مرکز تمدنی افول کرده صد ها برابر زیباتر بود.
خوب، زیبا انگاشتن چیزی که از افول و شکست یک تمدن یا مردمانی میاد چندان جالب نیست بیشتر قرابت و نزدیکی با غم و تأثر و تاسف است خصوصا این که با غروب همراه شده.
در صحنه پیدا کردن کتابچه مقدمه چینی درستی از احساسات جولین نسبت به کشف دست نوشته به مخاطب داده نمیشه، چه خوب بود اگه نویسنده با مونولوگ این افکار رو ملموس تر و تاثیر ش رو بیشتر کنه.
در زمان شناخت زبان توسط فیلیپ توصیف میتوانست کیفیت متن را افزایش دهد.
در زمان روایت آغاز شده ماجرا، استفاده از سوم شخص به نظرم یکم نامناسبه خوب بازگو کردن داستانی به سوم شخص در مورد باستان از دید یک شخص در آنجا یکم غیر واقعی بنظر میاد و ناملموس البته میشه پذیرفت. اگه نویسنده میتوانست حالات مرد رو بیشتر بیان کنه و اضطراب و وحشتش رو بیشتر بیان کنه این روایت از گذشته جذاب تر و گیرا تر میشد.
زمان بندی در مقدمه و همینطور ناقصه و گذر زمان احساس نمیشه.
شاید عطش سیری ناپذیری نسبت به کشتن انسان ها داشته باشد یا حتی بدتر یکی از آنها باشد.
استفاده اینطور از ضمیر ها باعث گیج شدن خواننده میشه مثلا خوب بود دور آنها گیومه بگذاری تا خواننده آنها را با انسان ها اشتباه نگیره.
اغراق های زیاد باعث شده از جدیدت داستان کم بشه و جذابیتش هم پایین بیاد.
نداشتن توصیفات مناسب بخصوص در مورد اشخاص.
این داستان با زبان احساسی نوشته شده ولی با این حال از کلمات و آرایه هایی استفاده میشه که متناسب بودنش کمی سخت هستن.
مورد آخر نحوه روایت داستانه که گاهی تند و کند میشه. روایتی که باید کمی بیشتر بهش دقت بشه و پیشرف داده بشه. البته استفاده ی بهتر از الاعم نگارشی هم میتونه کمک کنه.


   
پاسخنقل‌قول
R-MAMmad
(@r-mammad)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 551
 

ممنون از دوستانی که زحمت کشیدن و نقد کردم، کارتون حای تقدیر داره؛ ممنون
متاسفانه نویسنده فعلا در دسترس نیست تا بتونه به نقد ها جواب، و همچنين تشکر کنه. من از طرفش تشکر میکنم.
نویسنده چند وقته به دلیل یکسری مسائل ناگهانی، فعلا با نت درست درمونی در ارتباط نیست. در اولین فرصت گفته به تاپیک سر میزنه.
بازم ممنون.
و اینکه فصل بعد این داستان به زودی بر روی سایت قرار میگیره...


   
*HoSsEiN* and milad.m reacted
پاسخنقل‌قول
هاموس
(@masoud)
Estimable Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 79
 

بارود فراوان خدمت دوستان و نویسنده ی عزیز.به نظر من هدیه ی شوم داستان خیلی جذاب و قلم گیرایی داره.فقط تنها ایرادی که میتونم بگیرم دیر به دیر دادن فصلهاست که امیدوارم درادامه این ایرادم ازبین بره..........باارزوی موفقیت بیشتر برای نویسنده ی عزیز بدرود


   
*HoSsEiN*, milad.m, bahani and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
 
به نام خدا
گروه نقد داستان بلند بوک پیج تقدیم میکند
پروژه سوم:
نقد فصل دوم

این فصل رو من با کمی تاخیر خوندم.
باید بم که خوب توصیفات فضاییش واقعا پیشرفت کرده بود و دیگر اینکه شخصیت پردازیش از اون خشکی بیرون آمده بود.
نکته ی مثبتی که در این داستان است، تعداد صفحات زیاد هر فصل هستش که دست نویسنده را برای نوشتن بسیار باز گذاشته است که وی بتواند مقدار زیادی پیرنگ را در این صفحات جای دهد، نه اینکه وی صد فحه پیرنگ را در ده صفحه جا دهد.
نکته ی مثبت بعدی نثر داستان است که تقریبا نمیتوان به آن هیچ ایرادی گرفت، متن کاملا محکم و تقیربا خالی از اشکال است.
داستان به مدد ایده ی اصلیش و نحوه روایتش کششی عجیب در لفافه متنش دارد.
البته لازم به ذکر است که روایتش جالب است. ما دقیقا نمیدانیم قضیه چیست، تنها حدس موضوع دفترچه است.
ولی مشکلاتی داستان نیز دارد.
مثلا اینکه فکر کنم دیگر آنقدر لازم نبود حرکات اسب توصیف شود.
پیرنگی که برای این فصل بود به نظرم زیادی بلند بود. و این فصل جایش نبود که این مرگ ها درش باشد. البته اشکالی ندارد ها ولی خوب اینقدر زود به نظرم کمی در ذوق خواننده میزند.
البته ایراد دیگرش به نظرم افشاگری زود هنگامش بود. افشاگریی که میتوانست در فصول آخر اتفاق بیفتد. من نمیگویم بد است ولی خوب اگر در فصل های بعد تر این دو اتفاقی که گفته شد اتفاق میفتاد، به نظرم تاثیر گذار تر بود.
نکته ای که در این بین باید بگویم به نظرم این هستش که نویسنده برنامه ای دارد که ما ازش بی خبریم و شاید بر این اساس این گونه مرگ ها در داستان است.
اما یک نکته ی خاص در داستان که به نظرم جالب بود این بود که نویسنده گویی دارد بر عکس من سریع وارد جریان اصلی داستانش میشود. جریانی که برعکس من حدود دو فصل طول کشید تا مقدمه اش نوشته شود.(بنده شخصا حس میکنم سی فصل سلحشور آتشی که تا الان دادم، همش مقدمه بوده).
البته باید بگم که تا جایی که ذهنم یاری میدهد ایده هایی در این فصل در مورد آینده داستان معلوم شد که به نظرم پتانسیل ایده این داستان را بالاتر میبرد.


   
*HoSsEiN*, bahani, R-MAMmad and 2 people reacted
پاسخنقل‌قول
صفحه 3 / 6
اشتراک: