Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

استعداد یا تمرین؟

23 ارسال‌
12 کاربران
67 Reactions
6,960 نمایش‌
lord.1711712
(@lord-1711712)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1002
شروع کننده موضوع  

خیلی از افراد اطرافمون در دنیای فانتزی تلاشی برای نوشتن کردن و عمده ی این افراد ول کردن داستان هاشونو و یا دیگه به نویسندگی ادامه ندادن چون از نوشتنشون راصی نبودن یا بعد از مقایسه با یک داستان بهتر ناامید شدن و گفتن "ما استعداد نداریم"
شاید برای کسایی که توی این راه پر پیچ و خم نویسندگی وارد نشدن خیلی ساده بگن تمرین مهم تره. اما کسایی که وارد شدن و طی نوشتن سختی هاش رو حس کردن میفهمن استعداد چقدر مهمه.

آیا این درسته؟ استعداد مارو نویسنده میکنه؟ هرکس اون قدرت درونی به اسم استعداد نویسندگی رو نداشته باشه نمیتونه آثار خوبی خلق کنه؟ و یا با استعداد از روز اول بهترین آثارو خلق میکنه؟ آیا تمرین میتونه جایگزین استعداد بشه؟

میخوایم این دو رو به چالش بکشیم و در این موضوعات بحث کنیم. به نظرتون کدوم مهم تره؟ تمرین یا استعداد؟

+ لطفا شعار ندین! واقعیات رو بیان کنین! :))


   
andromeda, ida7lee2, barsavosh and 4 people reacted
نقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
 

azar:amir hossien;20600:
میدونی نویسندگی فقط عشقه..من خیلی وقته میخوام بنویسماا.....میدونم بنویسم یه شاهکار درمیاد منتها....وقت ندارم..اخه شروع کنم میترسم فکرم همش بش مشغول میشه

امیرحسین
داشم باور کن عشق کافی نیست!
من تجربه ی زیادی ندارم ولی یکی از چیزایی که با گوشت و استخونم فهمیدم این بود که عشق کافی نیست، ایده کافی نیست. چون یه زمانایی هست مثل من نه ایده هست، نه عشقه ولی باید بنویسی، اون موقعست تمارین به کمکت میان. التبه نظرت محترمه و مطمئمن استدلال داری. ولی خب من نظرم این بود.


   
پاسخنقل‌قول
arashmajd202
(@arashmajd202)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 85
 

almatra;20616:
امیرحسین
داشم باور کن عشق کافی نیست!
من تجربه ی زیادی ندارم ولی یکی از چیزایی که با گوشت و استخونم فهمیدم این بود که عشق کافی نیست، ایده کافی نیست. چون یه زمانایی هست مثل من نه ایده هست، نه عشقه ولی باید بنویسی، اون موقعست تمارین به کمکت میان. التبه نظرت محترمه و مطمئمن استدلال داری. ولی خب من نظرم این بود.

مسلما برادر..شما تجربت بیشتره از منه تو نویسندگی...اوهوم راس میگی باید نوشت نوشت و نوشت...ولی میدونی به نطرت اونوقت به یه اجبار یا وظیفه تبدیل نمیشه؟؟فک کنم اونموقع دیگه لذتش بره...


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
 

azar:amir hossien;20618:
مسلما برادر..شما تجربت بیشتره از منه تو نویسندگی...اوهوم راس میگی باید نوشت نوشت و نوشت...ولی میدونی به نطرت اونوقت به یه اجبار یا وظیفه تبدیل نمیشه؟؟فک کنم اونموقع دیگه لذتش بره...

خب ببین، من نمیخوام پز بدم ولی برای سلحشور تاریخ فصل دی دارم، شبحم کما بیش هست. و وقتی تاریخ میذارم با یه حالت مازوخیسمی باید تموم بشه! دقیقا بلایی بود که سر شبح به سرم اومد. فیلم یدم، بیرون رفتم و... . ولی هیچی به هیچی. اخر سرش با همه ی بدبختی ها نشستم نوشتمش و خب میتونم بگم واقعا تجربیات گذشته و اندتمرین هایی که کرده بودم به کمکم اومد. التبه این در مورد من صدق میکنه، فکر نکنم به درد بقیه بخوره.
در ضمن خب ببین الان اینترنتیه، خیالت راحته.
یوهو میری بیرون، واسه کتاب، پستت میخوره به یه ناشر پاچه گیر. بهش یه ثانیه دیر بدی خام خام میخورتت!
اون موقع قاعدتا چشمه ی ایده و عشق وعلاقه میخشکه و فقط بنویس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


   
arashmajd202 reacted
پاسخنقل‌قول
gabrielle
(@gabrielle)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 6
 

موضوعی شما به چالش کشیدید خیلی گستردست و فقط در لستعداد و تمرین خلاصه نمیشه
همون طور که به احتمال زیاد همتون می دونید خالق هری پاتر این داستانو اول برای دخترش بیان کرده و در کنار این از بچگی برای خواهر کوچکترش داستان می گفته و این یعنی تمرین
اگه بخوایم یه مثال دیگه بزنیم می تونیم ریک ریردان رو بگیم چون اون هم پرسی جکسون رو به عنوان یه کتاب برای فروش ننوشت بلکه برای پسرش خوند
این طوری می تونیم نتیجه بگیریم روند زندگی هم خیلی روی نوشتن هامون تاثیر داره مطمئنا فردی که زندگی پر فراز نشیبی داره ذهنش به اتفاقات باز تره و بهتر می تونه هیجانات رو درک کنه و روی کاغذ بیاره
درباره موضوع استعداد و تمرین استعداد مهمه چون کسی که استعداد داره جلو تر از کسیه که تمرین داره البته در شرایطی که فرد با استعداد تمرین هم داشته باشه و تمرین اینجا به معنی نوشتن و تصور کردن در ذهن نیست بلکه باید نوشته شود چون شما صدای ذهنتان را در گوشتان نمی شنوید و اشکالات بسیاری از دیدتان پنهان می ماند
شما نیاز ندارید استعداد در خودتان پیدا کنید همه استعداد خلق دارند ولی با نسبت های متفاوت و با تمرین می توان هم استعداد را پیدا کرد و هم پرورشش داد.
اگر بخواهیم جمع بندی کلی بکنیم می فهمیم تمرین استعداد و درک از شرایط مختلف مثل یک مثلثند که هرکدام تاثیر مستقیمی بر روی یکدیگر دارند.
این نکته هم نباید یادمان برود که نویسندگی یک هنر است و هنر یعنی خلاقیت پس شاید تمام نکته هایی که من ذکر کردم برای شما صدق نکند زیرا هر نظری که درباره سه موضوع بالا دادم تمامشان را تجربه شخصی خودم بود حتی مورد اول که به صورت دیگری آن را حس کردم.


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
 

gabrielle;20646:
موضوعی شما به چالش کشیدید خیلی گستردست و فقط در لستعداد و تمرین خلاصه نمیشه
همون طور که به احتمال زیاد همتون می دونید خالق هری پاتر این داستانو اول برای دخترش بیان کرده و در کنار این از بچگی برای خواهر کوچکترش داستان می گفته و این یعنی تمرین
اگه بخوایم یه مثال دیگه بزنیم می تونیم ریک ریردان رو بگیم چون اون هم پرسی جکسون رو به عنوان یه کتاب برای فروش ننوشت بلکه برای پسرش خوند
این طوری می تونیم نتیجه بگیریم روند زندگی هم خیلی روی نوشتن هامون تاثیر داره مطمئنا فردی که زندگی پر فراز نشیبی داره ذهنش به اتفاقات باز تره و بهتر می تونه هیجانات رو درک کنه و روی کاغذ بیاره
درباره موضوع استعداد و تمرین استعداد مهمه چون کسی که استعداد داره جلو تر از کسیه که تمرین داره البته در شرایطی که فرد با استعداد تمرین هم داشته باشه و تمرین اینجا به معنی نوشتن و تصور کردن در ذهن نیست بلکه باید نوشته شود چون شما صدای ذهنتان را در گوشتان نمی شنوید و اشکالات بسیاری از دیدتان پنهان می ماند
شما نیاز ندارید استعداد در خودتان پیدا کنید همه استعداد خلق دارند ولی با نسبت های متفاوت و با تمرین می توان هم استعداد را پیدا کرد و هم پرورشش داد.
اگر بخواهیم جمع بندی کلی بکنیم می فهمیم تمرین استعداد و درک از شرایط مختلف مثل یک مثلثند که هرکدام تاثیر مستقیمی بر روی یکدیگر دارند.
این نکته هم نباید یادمان برود که نویسندگی یک هنر است و هنر یعنی خلاقیت پس شاید تمام نکته هایی که من ذکر کردم برای شما صدق نکند زیرا هر نظری که درباره سه موضوع بالا دادم تمامشان را تجربه شخصی خودم بود حتی مورد اول که به صورت دیگری آن را حس کردم.

دوست عزیز حق باشماست، عشق و این ها هم هست.
ولی من به شخصه تمرین و علاقه رو خیلی موثر میدونم در تکنیک. ولی در احساسات داستان واقعا عشق لازمه، کسی که به عشق کسی دیگر مینویسه به نظرم یه چیز اضافه داره.
ولی خب من استدلالم اینه:
تا کی عشق باید باشه؟ تا کی علاقه؟ نه جدی. یهو بخشکه چی؟
به نظرم کسی که نویسندست خیلی براش لازمه که تمرین داشته باشه که حتی وقتی که چشمش خشک شده باشه بتونه بنویسه. البته به نظرم دو تا تعبیر هست:
چشمش همیشه بجوشه
یا
بدون چشمش هم کارش راه بیفته
البته باز هم حرفای شما درست است
راستی گویی شما نویسنده هستید، خیلی خوشحال میشیم آثار ود را اگر میتوانید به ما معرفی کنید


   
gabrielle reacted
پاسخنقل‌قول
gabrielle
(@gabrielle)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 6
 

نویسندگی همون جور که کفتم مثل هنره هر روز با مد تغییر می کنه و هر روز موضوعات متفاوتی در ذهن افراد جرقه می زنه
پس گستردگیش به اندازه تمام ذهن هایی که روی کره زمین اند پس نباید انتظار داشت که در این باره بتوانیم به یک پایان مشخص برسیم


   
پاسخنقل‌قول
gabrielle
(@gabrielle)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 6
 

almatra;20648:

دوست عزیز حق باشماست، عشق و این ها هم هست.
ولی من به شخصه تمرین و علاقه رو خیلی موثر میدونم در تکنیک. ولی در احساسات داستان واقعا عشق لازمه، کسی که به عشق کسی دیگر مینویسه به نظرم یه چیز اضافه داره.
ولی خب من استدلالم اینه:
تا کی عشق باید باشه؟ تا کی علاقه؟ نه جدی. یهو بخشکه چی؟
به نظرم کسی که نویسندست خیلی براش لازمه که تمرین داشته باشه که حتی وقتی که چشمش خشک شده باشه بتونه بنویسه. البته به نظرم دو تا تعبیر هست:
چشمش همیشه بجوشه
یا
بدون چشمش هم کارش راه بیفته
البته باز هم حرفای شما درست است
راستی گویی شما نویسنده هستید، خیلی خوشحال میشیم آثار ود را اگر میتوانید به ما معرفی کنید

خوب دوست عزیز فکر کنم من منظورم رو بد بیان کردم
منظور من این بود که یک نویسنده خوب باید اول تجربه داشته باشه و منظورم از تجربه فقط عشق نیست ( یکی از نقاط ضعف داستان من و بعضی داستان هایی که خواندم همین بود. عشق چیزی که باید در واقعیت لمس شه تا بشه صحیح اون رو نوشت) احساسات دیگه ای هم هستن عشق نفرت و فرا تر از نفرت
یک نویسنده وقتی می تونه از رنگ ها بنویسه که رنگ هارو دیده باشه البته تو ژانر های تخیلی که از اسمش هم پیداست خیلی چیز ها را باید تخیل کرد اما مطمئنا کسی که برای مثال مادرش رو از دست داده بهتر می تونه این حس رو در قالب داستان بیان کنه
و این که منظور من از اون دو تا مثال نوشتن به خاطر کس دیگری نبود بلکه منظورم این بود که انسان چه قدر می تونه در مواقع سختی ذهن خودش رو به تحت فشار قرار بده و همچین موضوعات کم نظیری رو خلق کنه
درباره داستانم باید بگم چون انگلیسی نوشته بودم دارم به فارسی باز نویسی می کنم تا داخل سایت قرار بدم
از گفت و گو با شما خوشحال شدم


   
پاسخنقل‌قول
لینک دانلود
(@linkdownload)
Noble Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 952
 

gabrielle;20657:
خوب دوست عزیز فکر کنم من منظورم رو بد بیان کردم
منظور من این بود که یک نویسنده خوب باید اول تجربه داشته باشه و منظورم از تجربه فقط عشق نیست ( یکی از نقاط ضعف داستان من و بعضی داستان هایی که خواندم همین بود. عشق چیزی که باید در واقعیت لمس شه تا بشه صحیح اون رو نوشت) احساسات دیگه ای هم هستن عشق نفرت و فرا تر از نفرت
یک نویسنده وقتی می تونه از رنگ ها بنویسه که رنگ هارو دیده باشه البته تو ژانر های تخیلی که از اسمش هم پیداست خیلی چیز ها را باید تخیل کرد اما مطمئنا کسی که برای مثال مادرش رو از دست داده بهتر می تونه این حس رو در قالب داستان بیان کنه
و این که منظور من از اون دو تا مثال نوشتن به خاطر کس دیگری نبود بلکه منظورم این بود که انسان چه قدر می تونه در مواقع سختی ذهن خودش رو به تحت فشار قرار بده و همچین موضوعات کم نظیری رو خلق کنه
درباره داستانم باید بگم چون انگلیسی نوشته بودم دارم به فارسی باز نویسی می کنم تا داخل سایت قرار بدم
از گفت و گو با شما خوشحال شدم

اهان فهمیدم
ببخشید کمی بد صحبت کردم.
در مورد حس قبول درا چون خودم چنین اتفاقاتی در حین نوشتن برام افتاده و خیلی روم تاثیر گذاشته
در ضمن من خوشحال ترم از بحث با شما
سال خوبی داشته باشید
یا علی مدد


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 2
اشتراک: