درد های نویسندگان

احساس میکنم بهم توهین شده 😐 ناجور. توسط مرتضی! درست حس می کنم عایا؟

مرتضی، من یه عرضی داشتم. یه حرفی دارم که دوست دارم بزنم. نمیخوام توهین و حرف بی مورد و از این چیزا بزنم. گفتم که، یه حرف. یه سوال. واقعا هم برام سواله. اصلا بهتر بگم، یه جور گله دارم.
جاهای زیادی دیدم، توی خود همین سایت بوک پیج، مدیران، مثلا خودت، (مثل الان) میگین که کاربران فقط مصرف کننده ی مطلق شدن! من این رو واقعا نمیتونم درک کنم. و یه سوال دارم. میخوام بدونم این انجمن اگر برای کاربران نباشه برای چی به وجود اومده؟ درسته مدیران خیلی زحمت میکشن، بخش های مختلف سایت رو تحت نظر دارن، و جلوی خراب شدن و نمیدونم بی راهه رفتن و ... سایت رو میگیرن. اما اگر که این کاربران، همین خواننده ها نباشن، انجمن چیکار میخواد بکنه؟ خب باشه، انجمن خصوصی بشه، و همه ی کاربرهایی که فعالیت خاصی ندارن از انجمن حذف بشن. اون وقت فقط میمونن کاربرایی که فعالیت مفید و بدردبخوری توی سایت دارن. و خیلی کارها هم می کنن، بدون هیچ دردسری که باعثش افراد غیر مفید و اسپم زنه. کتاب های مختلف ترجمه می کنن، کتاب های مختلف تایپ میکنن و غیره و غیره. خب اون موقع وقتی خواننده نباشه، این کارکردها، این زحمت ها چه نتیجه ای دارن؟ وقتی کسی برای استفاده نباشه؟ این جا هم که نته. مثل کتابخونه و بازار نیست که افراد مثلا هر وقت خواستن چیزی رو بیان اینجا و اون رو بخرن! در واقع اگر نظر منو بخواین، حتی اگر موارد رو قیمت بزنین روشون ( که کار درستی هم هست، هرچند خودم دوستش ندارم) کسی آنچنانی استقبال نمی کنه، و درآمد زایی هم مثل اون بیرون توی خیابون و فروشگاه و اینا نمیکنه. مردم میگن که اگر از بیرون بگیرن بهتره، ماندگاری بیشتری هم ممکنه داشته باشه. امن تر، یا شاید راحت تر. من حرف خاصی ندارم، توهین نمی کنم، گله دارم. که چرا همه ی اون افراد رده بالای سایت، طوری رفتار می کنن که انگار این افرادی که تازه وارد دنیای مجازی داستان نویسی و کتاب و انجمن این چیزها شدن، کار خاصی از دستشون بر نمیاد (یعنی نمیتونن! اما از دل و جون علاقه دارن. اما خب تواناییش رو ندارن. یا خب مثلا همون تایپ رو هم که کوچک ترین کاریه که از دستشون بر میاد، طوری قلمداد میکنن که انگار هیچ کاری نکردن.) اصلا مثل موجوداتی هستن که منفور ترین چهره ها رو دارن و فقط مایع دردسر هستن. خب آره، الان خیلیاتون به این فکر می کنین که رضا اینو میگه چون خودش فقط تایپیسته توی سایت. خب آره، خیلی هم درست فکر می کنن. مثلا من در این حد توانایی دارم. و خب تا جایی که بتونم دارم تلاش می کنم. من نمیتونم ترجمه ی آنچنانی بکنم، شاید سنم هنوز در اون حد نیست، زبانم در حد عالی نیست، و متقاعبا نمی تونم. این دلیلی بر اینه که من، رضا، یک موجود بی خاصیت و توی دست و پا هستم؟ آره الان من خودم رو جای اون افرادی که داشتم دربارشون حرف میزدم، جا زدم، مثال خوبی بود، و تازه واقعیت هم بود. نظر منو بخواین، اگر فعالیت توی نت هست، به خاطر اینه که خواننده توی نت هست. وگرنه که اگر کاری در مورد رابطه با کتاب می خواین انجام بدین، توی زندگی خارج از دنیای مجازی انجام بدین، خیلی هم بهتره! مثلا سمیه خانوم، کتاب هاشون رو دارن چاپ میکنن. من واقعا گله دارم. نمیدونم چرا اینطور رفتار میکنین! درسته که میگین، نه تایپیست ها خیلی هم کار میکنن و اینطوری نیست و غیره. خود آقا سینا هم گفتن که دست تایپیست ها دردنکنه، قبلا که کلی کار انجام داده بودن این رو گفتن آقا سینا. اما خب من رفتار رو احساس میکنم، درسته که مثلا سطح آقا مرتضی خیلی بالاس، مثلا منتقد خوبی هستن، داستان خوبی می نویسن، مدیر ارشد هستن و مسؤلیت های زیادی دارن، کلی کار انجمن رو دارن جلو می برن، ولی خب همه که آقا مرتضی نیستن، همه مثل یک نفر، توانایی های اون فرد، یا توانایی های زیادی ندارن!
و واقعا برام سواله.نه قصد توهین داشتم، نه اذیت کردن، بی ارزش شمردن و زیر سوال بردن. فقط ناراحتم. گله دارم. شاید من کاملا اشتباه متوجه شدم. خب اگر من کاملا در اشتباهم، لطفا روشنم کنید

هممم من از کجاشروع کنم؟ موضوع خیلی باز شده :دی
اولین چیزی که نظر من رو به خودش جلب کرد اینه که حتی در بین کسانی که اینجا اومدن و از مصرف گرایی انتقاد کردن و گفتن یه نظر خشک و خالی بدن تا دل نویسنده شاد شه(:دی) من دیدم که خودشون این کارو نمی کنن بعضی مواقع
من الان هرچیزی رو که میگم به عنوان یه نویسنده تازه وارد و خام میگم:
یادمه روز اولی که میخواستم بنویسم(تا یکی دو ماه پیش به عمرم هیچ چیز ننوشته بودم) گفتم یه داستان کوتاه بنویسم که یکم دستم راه بیفته و حاصلش شد داستان «زندگی بیهوده» و هیچ وقت یادم نمی ره که آتوسا خانم یه نقد کوبنده کرد و داستان رو رد کرد و باور کنید من کلی خندیدم. به بی تجربگی خودم خندیدم. و حرفشونو هنوزم که هنوزه سعی میکنم رعایت کنم نمیخوام حالا دیگه برم تو فاز خاطره و اینا... این چیزارو گفتم که بگم یه نویسنده براش خیلی خیلی مهمه نظرات خواننده ها. من خودم نقد ها خیلی بیشتر از تعریف ها تو ذهنم می مونه و هردوش به یه اندازه خوش حالم می کنه.
خب درسته که همه منتقد نیستن ولی همه بلاخره یکی دو تا نقاط قوت و ضعف رو که توی داستان می بینن و میتونن همونو بگن
درسته که امیر جان یکم با به کار بردن کلمه اشتباهی شبهه به وجود آوردن:دی ولی من با منظور ایشون موافقم، به نظر من هم فصل دادن منظم نشانه ی احترام به خوانندست. البته قبول دارم همیشه نمیشه و هزارتا مشکل هست ولی نمیشه انکار شد که با همه این تفاسیر «خوش قول بودن» یه جور احترام گذاشتن به طرف مقابله
رضا جان من نمی دونم چی باید بگم در مورد حرفای شما ولی به نظرم همه مکمل هم هستن. هیچ وقت خواننده ها بی ارزش نمیشن چون اگه خواننده نباشه نویسندگی بی معناست. ولی خب خواننده هم باید در قبال کاراییو بکنه که فکر کنم مفصل بحث شده تو تاپیک در این باره و همینطور تایپست و ویراستارا و گرافیست ها و همگی مکمل هم هستن

reza379;15038:
احساس میکنم بهم توهین شده 😐 ناجور. توسط مرتضی! درست حس می کنم عایا؟

مرتضی، من یه عرضی داشتم. یه حرفی دارم که دوست دارم بزنم. نمیخوام توهین و حرف بی مورد و از این چیزا بزنم. گفتم که، یه حرف. یه سوال. واقعا هم برام سواله. اصلا بهتر بگم، یه جور گله دارم.
جاهای زیادی دیدم، توی خود همین سایت بوک پیج، مدیران، مثلا خودت، (مثل الان) میگین که کاربران فقط مصرف کننده ی مطلق شدن! من این رو واقعا نمیتونم درک کنم. و یه سوال دارم. میخوام بدونم این انجمن اگر برای کاربران نباشه برای چی به وجود اومده؟ درسته مدیران خیلی زحمت میکشن، بخش های مختلف سایت رو تحت نظر دارن، و جلوی خراب شدن و نمیدونم بی راهه رفتن و ... سایت رو میگیرن. اما اگر که این کاربران، همین خواننده ها نباشن، انجمن چیکار میخواد بکنه؟ خب باشه، انجمن خصوصی بشه، و همه ی کاربرهایی که فعالیت خاصی ندارن از انجمن حذف بشن. اون وقت فقط میمونن کاربرایی که فعالیت مفید و بدردبخوری توی سایت دارن. و خیلی کارها هم می کنن، بدون هیچ دردسری که باعثش افراد غیر مفید و اسپم زنه. کتاب های مختلف ترجمه می کنن، کتاب های مختلف تایپ میکنن و غیره و غیره. خب اون موقع وقتی خواننده نباشه، این کارکردها، این زحمت ها چه نتیجه ای دارن؟ وقتی کسی برای استفاده نباشه؟ این جا هم که نته. مثل کتابخونه و بازار نیست که افراد مثلا هر وقت خواستن چیزی رو بیان اینجا و اون رو بخرن! در واقع اگر نظر منو بخواین، حتی اگر موارد رو قیمت بزنین روشون ( که کار درستی هم هست، هرچند خودم دوستش ندارم) کسی آنچنانی استقبال نمی کنه، و درآمد زایی هم مثل اون بیرون توی خیابون و فروشگاه و اینا نمیکنه. مردم میگن که اگر از بیرون بگیرن بهتره، ماندگاری بیشتری هم ممکنه داشته باشه. امن تر، یا شاید راحت تر. من حرف خاصی ندارم، توهین نمی کنم، گله دارم. که چرا همه ی اون افراد رده بالای سایت، طوری رفتار می کنن که انگار این افرادی که تازه وارد دنیای مجازی داستان نویسی و کتاب و انجمن این چیزها شدن، کار خاصی از دستشون بر نمیاد (یعنی نمیتونن! اما از دل و جون علاقه دارن. اما خب تواناییش رو ندارن. یا خب مثلا همون تایپ رو هم که کوچک ترین کاریه که از دستشون بر میاد، طوری قلمداد میکنن که انگار هیچ کاری نکردن.) اصلا مثل موجوداتی هستن که منفور ترین چهره ها رو دارن و فقط مایع دردسر هستن. خب آره، الان خیلیاتون به این فکر می کنین که رضا اینو میگه چون خودش فقط تایپیسته توی سایت. خب آره، خیلی هم درست فکر می کنن. مثلا من در این حد توانایی دارم. و خب تا جایی که بتونم دارم تلاش می کنم. من نمیتونم ترجمه ی آنچنانی بکنم، شاید سنم هنوز در اون حد نیست، زبانم در حد عالی نیست، و متقاعبا نمی تونم. این دلیلی بر اینه که من، رضا، یک موجود بی خاصیت و توی دست و پا هستم؟ آره الان من خودم رو جای اون افرادی که داشتم دربارشون حرف میزدم، جا زدم، مثال خوبی بود، و تازه واقعیت هم بود. نظر منو بخواین، اگر فعالیت توی نت هست، به خاطر اینه که خواننده توی نت هست. وگرنه که اگر کاری در مورد رابطه با کتاب می خواین انجام بدین، توی زندگی خارج از دنیای مجازی انجام بدین، خیلی هم بهتره! مثلا سمیه خانوم، کتاب هاشون رو دارن چاپ میکنن. من واقعا گله دارم. نمیدونم چرا اینطور رفتار میکنین! درسته که میگین، نه تایپیست ها خیلی هم کار میکنن و اینطوری نیست و غیره. خود آقا سینا هم گفتن که دست تایپیست ها دردنکنه، قبلا که کلی کار انجام داده بودن این رو گفتن آقا سینا. اما خب من رفتار رو احساس میکنم، درسته که مثلا سطح آقا مرتضی خیلی بالاس، مثلا منتقد خوبی هستن، داستان خوبی می نویسن، مدیر ارشد هستن و مسؤلیت های زیادی دارن، کلی کار انجمن رو دارن جلو می برن، ولی خب همه که آقا مرتضی نیستن، همه مثل یک نفر، توانایی های اون فرد، یا توانایی های زیادی ندارن!
و واقعا برام سواله.نه قصد توهین داشتم، نه اذیت کردن، بی ارزش شمردن و زیر سوال بردن. فقط ناراحتم. گله دارم. شاید من کاملا اشتباه متوجه شدم. خب اگر من کاملا در اشتباهم، لطفا روشنم کنید

اشتباه میکنی رضا جان ! من اصلا نگفتم که من از بقیه بیشتر کار میکنم :22: یا اینکه همه ی کاربرا مصرف کننده ی مطلقن. من گفتم عمدتا. و باید قبول کنی که اینطوره! چون هست !
درسته سایت برای کاربرا زده شده ولی اینو در نظر بگیر که یه عده روح وار میان و میرن بدون اینکه از وجودشون باخبر بشیم و شاید سالی یه پست بزنن که سینا آوای مرگ یا جادوگر ریشه کجاست ?
منظور من اونهاست
کسایی که در قبال امکاناتی که سایت بهشون میده یه تشکر خشک و خالی و یا یه نظر نمیدن! که این باعث دلسرد شدن مدیران، نویسنده ها و ... میشه.
بحث فرق میکنه بین شما که دارین حداکثر کاری که از دستتون بر میاد برای سایتو انجام میدین و یکی که فقط بخاطر تنبلی کاری انجام نمیده!
من نع منتقدم، نه نویسنده و نه کسی که کار زیادی انجام میده.
و هیچ توهینی هم به کاربرا منظورم نبود! نه حتی اون مصرف کننده های مطلق
ولی کاربر اگر در حد نظر دادن فعالیت کنه! اونقدر فعالیت کنه که فرد از نویسندگی بدش نیاد من شخصا تشکر ویژه ازون کاربر رو دارم !
اینهمه کاربر فعال که هستن روزی یه پست مفید، یه نظر ! همین !
درمورد تایپیست ها هم میدونم چقدر کارشون سخته! خیلیم ازشون تشکر ویژه دارم
:1:
و این مورد رو هم جا داره بگم
کسانی که مترجم و نویسنده نیستن و علاقه به کار دارن
تو ویراستاری و قسمت دانشنامه و اینا میتونن فعالیت کنن

و آخرین چیز ! خودت قبول نداری عمده ی کاربرا دارن تنبل تر میشن ?

Disturbed.Lord;15041:
اشتباه میکنی رضا جان ! من اصلا نگفتم که من از بقیه بیشتر کار میکنم :22: یا اینکه همه ی کاربرا مصرف کننده ی مطلقن. من گفتم عمدتا. و باید قبول کنی که اینطوره! چون هست !
درسته سایت برای کاربرا زده شده ولی اینو در نظر بگیر که یه عده روح وار میان و میرن بدون اینکه از وجودشون باخبر بشیم و شاید سالی یه پست بزنن که سینا آوای مرگ یا جادوگر ریشه کجاست ?
منظور من اونهاست
کسایی که در قبال امکاناتی که سایت بهشون میده یه تشکر خشک و خالی و یا یه نظر نمیدن! که این باعث دلسرد شدن مدیران، نویسنده ها و ... میشه.
بحث فرق میکنه بین شما که دارین حداکثر کاری که از دستتون بر میاد برای سایتو انجام میدین و یکی که فقط بخاطر تنبلی کاری انجام نمیده!
من نع منتقدم، نه نویسنده و نه کسی که کار زیادی انجام میده.
و هیچ توهینی هم به کاربرا منظورم نبود! نه حتی اون مصرف کننده های مطلق
ولی کاربر اگر در حد نظر دادن فعالیت کنه! اونقدر فعالیت کنه که فرد از نویسندگی بدش نیاد من شخصا تشکر ویژه ازون کاربر رو دارم !
اینهمه کاربر فعال که هستن روزی یه پست مفید، یه نظر ! همین !
درمورد تایپیست ها هم میدونم چقدر کارشون سخته! خیلیم ازشون تشکر ویژه دارم
:1:
و این مورد رو هم جا داره بگم
کسانی که مترجم و نویسنده نیستن و علاقه به کار دارن
تو ویراستاری و قسمت دانشنامه و اینا میتونن فعالیت کنن

و آخرین چیز ! خودت قبول نداری عمده ی کاربرا دارن تنبل تر میشن ?

حرفات یه حس خوبی دادن! :دی
خب ولی من نگفتم که قبول نمی کنم که کاربرها بعضی هاشون اینطور شدن و دارن میشن! اینم مثل خیلی چیزهای دیگه نیاز به فرهنگ سازی داره، که بدبختانه اینو کوچک ترین مورد به حساب میارن!
ولی، خب، من قبول دارم که دارن بی ذوق تر میشن. تنبل تر، درسته که هستن، اما به نظرم اگر یه مقدار شور و ذوقی که نیاز دارن توشون به وجود بیاد، حداقل بخشیشون از اون حالت خارج میشن.
ولی خب با همه ی حرفات موافقم. الان روشن شدم :دی:25:
اما اون قسمتی از حرف هام که گفتم تو بیشتر کار میکنی، واقعا حقیقت بود. همه ی اون مثال هایی که زدم جدا حقیقت بودن:5:

یه جاهایی یه وقتهایی نویسندگان به حق کفرشون در میاد
و به نظر من حق دارن( مدیونین اگه فکر کنین منم نویسنده حساب میشما) :71::16:
خواننده ها میره تو سایت ها ترجمه ها رو میخرن میخونن گاهی حتی با کلی تاخیر و کلی غر و منت و :16::39:....
اما بچه های نویسنده میان رایگان کارشون رو میذارن دریغ از یه نظردرست درمون:17:
هدف نویسندگان اینجا اکثرا تمرین برای نوشتن هست تا بهتر بنویسن و این تمرین بدون نظر فرد یا افرادی که کتاب رو بخونن و اون رو از دید خودشون بررسی کنن رخ نمیده.
ممکنه من یه نوشته رو از یک دید ببینم و دوست دیگه ای از دید دیگه که اون فرد نویسنده نمیتونه ببینه
تنها نظراتی که معمولا موجوده اینه
فصل جدید چی شد
چرا طول کشید
خوب بود
کم بود
یکی نیست بشینه از ته دل نقد کنه

خب اینا همه درددل های نویسنده هاس اینکه در ازای وقت و انرژی و تلاشی که میذاره چهار پنج تا خط نقد درست درمون از هر فصل گیرش بیاد که یه چیزی یاد بگیره و کارش رو بتونه بهتر بکنه.
گاهی من میگم سینا کار خوبی کرد یه مدت داستان رو محدود کرد. اینجوری داستان فقط به دست کسایی میرسید که واقعا به نویسندش اهمیت میدادن

آخه فقط بحث این نیست که چرا نظر نمی ذارن. بعضی از نویسنده ها با وجودی که تند تند فصل می دن وقت کافی برای نوشتن نمی ذارن و در نتیجه یه داستان الکی می نویسن برای دلخوشی خودشون

هانیه جان هرکسی از یه جا شروع میکنه. شما بهترین نویسندگان دنیا رو اگه نگاه کنی فرق داره اولین کارشون با اخرینش

ه شخصه اگه روی رمانی کار نشده باشه و دانلودش کرده باشم نه داستان رو ادامه می دم و نه نظری می ذارم. ترجیح می دم تخریب شخصیت نکنم و نظر ندم کلا.

اسمش رو نذار تخریب
نقدت رو ساده و صریح بگو به نظرم این چیزیه که کمک میکنه کار بهتر بشه
ببینید یه سیستم رو با چند نفر از دوستان چند ساله ما داریم انجام میدیم. به این ترتیب که من مینویسم میدم مهرنوش میخونه نظرشو میده. سینا میخونه حسین هم میخونه نظرشون رو میدن انتقادشون رو میگن بعد من تصمیم میگیرم که این چرا اینجوری بشه یا نه تغییر کنه مسیر همین کار رو من برای کار اونها انجام میدم.یعنی یه نوشته بین سه چهار تا نویسنده روش کار میشه میچرخه و بعد با کلی زحمت ارائه میشه. اوایل نوشته های همه مون در حد افتضاح بود. اینو از هرکدوممون بپرسی میگیم. حالا دست کم وقتی اخرین نوشته هامون رو میبینیم متوجه میشیم که خیلی بهتر از قبل مینویسیم. چرا ؟ چون اون کامنتها و نقدهای دوستامون رو کارمون اثر گذاشته.
واقعا توصیه من اینه که دوستان نویسنده همچین تیمی رو تست کنن. افرادی که بدون رو درواسی و تعارف ایراد کارت رو بگن بهترین کمک برای پیشرفت کارن.
اگه سینا ارائه کارش طول میکشه واسه اینه که کتابه دست چند نفر میچرخه تا باز برگرده دست نویسنده و اون کار اخر رو روش انجام بده
اگه دو فصل اخر حسین که دیشب بهم داد رسما اشک منو در اورد به خاطر اینه که تلاشش و زحمتی که روش میکشه براش ارزش داره

از نظر من هر نویسنده ای حق داره بازخورد کارش رو بخواد. حق داره بخواد خواننده به حقش احترام بذاره و نظرشو بده. کار تیمهای نقد و ویراستاری هم نظارت روی همین چیزاس. ما اینجا نیومدیم که آثار داستایوفسکی رو بخونیم همه مون داریم تمرین میکنیم پس دوستان خواننده در نظر داشته باشن که شما در واقع ناظر بر تمرین نویسندگان آينده کشورید.یه کم مسئول باشید و به بچه ها انگیزه بدید. نه فقط نظر ....نظر خوب بود عالی بود کی میفرستید بقیشو نظر نیست.باور کنید گاهی دو خط ایراد گرفتن از صد تا تعریف بهتره چون
1- یه چیزی یاد نویسنده میده
2- کاری میکنه اون برای کارش بیشتر ارزش بزاره بیشتر وقت بذاره و در نتیجه کار بهتری تولید کنه

اما اینم یه واقعیته که کاری که خوب باشه بازخورد بیشتری داره و خوانندگان رو بیشتر جمع میکنه.تلاش بیشتر دقت بیشتر و قلم بهتر...کمک میکنه بازخورد بهتری توی داستانها به وجود بیاد
بحث فقط نویسندگان اینجا نیست. هرجایی میگم. اون ترجمه کتابی که تو سایتها فروش گذاشته میشه نقد و نظرش خیلی بیشتر از اون کتابی هست که رایگان ترجمه میشه چراش رو نمیدونم.
درمورد داستان نویسی هم همینه.

سر سفير كبير هم همين مسىله رو داشتيم ما، مثلا فصل مي دادبم، بعد تو دوروز تعداد دانلود ها به ٦٠٠ ميرسيد ولي تعداد نظرها حتي تشكرهاي خشك و خالي به ٢٠ تا نميرسيد. بعد اين فصل چقدر طول ميكشيد؟ شايد يه ماه زمان براي ما ميبرد. بحث ترسيدن نيست، بحث تنبلي و توجه نكردنه. و يه چيز ديگه فرد تا خودش ننويسه، اين مسئله رو متوجه نميشه.
يه چيز ديگه هم هست، گاهي وقت ها يكي مثل من تا يه داستان به جاي معقولي نرسه نميخوندش. يا اگه شروع هم بكنم و ببينم روند داستان معقول نيست برام! باز هم نميخونمش! يا گاهي وفت ها براي يكي دونفر نظر گذاشتم، خيلي محترمانه بهم گفتن همينه، ميخواي بخواه نميخواي نخون! خب منم نميخونم! بعضي وقت ها رفتار نويسنده ها هم مهمه، اينكه واقعا دوست داشته باشن نظرات رو بدونن و اهميت بدن.
درهر حال يا بايد نديد بگيري يا بايد تحمل كني! نويسندگي كار سختيه!

طبق معمول کاملا درست و کامل
یعنی نویسندگان محترم بعضی هاشون جنبه نقد و نظر ندارن خدایی نقد میکنی فکرمیکنن دشمنی

،چرا مثلا داستان هایی که زیاد مرتب فصل نمیدهند و فصل دادنشان طول میکشد(سفیر کبیر و اربابان)خیلی با استقبال رو به رو میشوند ولی داستان افرادی مانند @سورن عزیز و احسان(@red book)که خیلی سریع قرار میگرند(در مورد داستان احسان عزیز باید ترتیب را هم اضافه کنیم) زیاد نظراتی ندارند.

یه دلیل ساده
نویسندگان این دو کتاب قبلا اثاری رو ارئه دادن و پیش خواننده ها شناخته شده هستن.
نکته دوم بعضی اوقات وقت میبره تا خواننده ها با کتاب و نویسنده آشنا بشن پس حداقل در ده فصل اول نباید توقع بازخورد داشته باشید

نقد و نظر دادن رو هر کسی میتونه انجام بده و این نسبتا ساده است برادر.

نظر بله
بازخورد بله
اما نقد نه ... نقد واقعا کار هرکسی نیست

در ضمن کسی که سریع سریع فصل میدهد میتوان گفت این کار نشانه ی شعور وی و احترام وی به مخاطب است.

نمیتونی اینو بگی به چند دلیل
اول شرایط افراد باهم فرق میکنه
دوم نوشتن شرایط داره گاهی واقعا فرد نمیتونه که ادامه بده
شخصا واقعا دوست دارم به موقع مثل بچه ادم فصل بذارم اما الان چند ماهی هست اصلا نتونستم این کارو بکنم. خیلی هم مخاطبم رو دوست دارم از اون بیشتر داستان نوشتن رو دوست دارم اما به قول دوستمون ما که فقط توی اینترنت زندگی نمیکنیم

من سر مقاومت نوشتن خیلی ناراحت شدم. یکی می گفت پاشو برو سر درس و مشقت اون یکی می گفت رمانت منطق نداشت

ببین این برا همه پیش اومده
باید ببینی ته دلت میخوای چیکار کنی اون فرد نظر خودش رو گفت تو باید ببینی جوهرش رو داری یا نه اگه داری توصیه من اینه دوتا پنبه بزار تو گوشات که بعضی از حرفا همیشه هست اون بعضی ها میتونن بیان ایراد کارت رو بگن ایرادت رو یادت بدن اگه این کارو کردن استقبال کن و یاد بگیر اگر نه نشنیده بگیر برس به زندگی و داستانت چون کسی که فقط بخواد تو رو ناامید کنه نباید بهش اهمیت بدی

این مثل رو هم همیشه یادتون باشه
کارتون رو آغاز کنید توانایی انجامش بعد از اون خودش میاد

یه خواهش از تمام دوستان نویسنده: جنبه انتقاد رو داشته باشید
یه خواهش از تمام دوستان خواننده: روش نقد کردن رو یاد بگیرید. نقد و نظر دادن روش داره با توهین توفیر داره

خب منبر رو به نفر بعدی میسپارم:دی:دی:دی:دی

من یه سری از نظرات رو‌خوندم بعضیام نخوندم دروغ چرا؛)
ببینید اول اینکه سوال شده بود که چرا سینا و اخیرا مرتضی با اینکه تاخیراتشون در مورد مرتضی به ماه و در مورد سینا به سال میرسه انقدر طرفدار دارن
من نظرم اینه که همه کتاب های سایت طرفدار داره
فقط بحث اینه که این دوستامون به یکم هل دادن احتیاج دارن
ولی نویسنده هایی که سر وقت و به ترتیب فصل میدن اینا دیگه نیازی به تشویق ندارن خودشون کارشونو انجام میدن.نمیگم درسته این نظر ولی چیزیه که هست
پس شما این وضعیتو یه جور اطمینان در نظر بگیر
راجب نظر دادن هم اینکه من خودم راجب وضعیت ترجمه یک کتاب انتقاد کردم گفتم چرا انقدر طول کشیده تو سایت گودلایف بعد کلی جدل مترجم از قدرتش استفاده کرد به بی ادبانه ترین وجه جواب بنده رو داد تاپیکم بست
من به شخصه بعد اون ماجرا یکم میترسم چی بگم
شده چند بار یه صفحه متن نوشتم و پاک کردم نفرستادم
پس این مربوط به برخورد خود نویسنده هس
دلیل دوم به نظرم اینه که اکثر مواقع پیش میامیاد که وقتی نظرات زیاد میشه نویسنده جواب نمیده
وقتی کسی نظر میده نویسنده هم موظفه که جوابشو بده وقتی جوابی نیس نظریم دیگه گذاشته نمیشه
دلیل سوم اینکه نویسنده ها اکثرا نمیدونن چی میخوان
شما میگی نظر میخوای پونصد نفر کتابتو دانلود کردن صد نفرم خوششون نمیاد دیگه میان نظر بد میدن
بعد شما میگی نظر بد ندن این جوری منظورم نبود یه جور دیگه
عمده نظراتی که داده میشه از طرف مخالفانه و گرنه چهارصد نفر خوششون اومده همه بیان بگن دستت درد نکنه خوب بود؟
پس این موضوع رو هم باید واس خودتون مشخص کنید
مرتضی خان گفتن که راجب نقد کتاب نوشتن پس همه نمیتونن نقد کنن
دوست عزیز راجب نویسندگی میلیون ها کتاب نوشتن
پس هیچکی نباید نویسنده بشه دیگه
شما خودت شروع کردی نوشتن چقدر از اینکه چه طور باید بنویسی اطلاعات داشتی؟
پس اینم غلطه هر کسی میتونه نقد کنه
بعضی نقدا سازنده اس بعضیاشم کوبنده
نقد هر شخصیم باید محترم باشه شما اگه بخوای به نقد فقط چند نفر که به نظرت حرفشون واست ارزش داره جواب بدی خوب فقط باید انتظار داشته باشی همونا نظر بدن
یه موضوع دیگه هم هست اینه که هی گفته میشه که نویسنده ها از نوشتن کتاب اینجا هیچی گیرشون نمیاد
دوست عزیز چه طور هیچی گیرتون نیاد؟
پول به کنار ولی به هر حال شما علاقه داشتی بنویسی شاید اگه این سایت نبود دوستان دو و بریت بهت میخندیدن که کتاب نوشتی بعد شما این موضوع تو روحیت تاثیر میزاشت اعتماد به نفستو میاورد پایین
پس نوشتن هم برای شما منفعت داره همون قدری که کتاب خوندن واس من منفعت داره
در کل رابطه دو طرفه اس
نویسنده از نوشتن لذت میبره خواننده از خوندن
خواننده میتونه این لذت رو از جاهای دیگه ببره ولی نویسنده نمیتونه شوق نوشتنشو با کار دیگه ای ارضا کنه
پس میبینی که شاید نیاز نویسنده به خواننده خیلی بیشتر باشه و منفعتی که نویسنده میگیره بیشتر باشه
در کل ممنون از همه دوستانی که مینویسن.اگه کم و کسری از طرف خواننده ها هس من همینجا به نیابت از همشون عذر خواهی میکنم
امیدوارم که حرفام چرت نبوده باشه و کمکی بکنه

مخالفم ! هرکسی نمیتونه نقد درست انجام بده ! همونطور که هرکسی نمیتونه داستان بنویسه !
مثالت کاملا غلط بود و اصلا حرفم رو نفهمیدی !
من میگم نقد یه کار تخصصیه ! نقد هدایت نویسنده به راه درسته ! مشکل یابیه ! اینو هرکسی نمیتونه انجام بده.
اما گفتن احساسات و حالات فردی ممکنه
مثلا طرف میگه اول داستانت خوب نبود ! این میشه نظر عادی.
بقول بانو سمیه نقد کار هر کسی نیست. باید غلط گرفت و همه ی غلط ها درست گرفته بشه! گرفتن غلط های الکی فقط باعث کینه و دشمنی و خشم نویسنده ی اثر میشه که میگه این که بلد نیست نقد کنه چی میگه ? پس شاید نکات مثبت نقد طرف رو هم نپذیره
کلا واسه نقد هم باید تمرین کرد هم مطالعه ی زیاد داشت و ازینجور چیزا
حالا شاید کتاب های آموزش نقد، مثل کتابهای آموزش نویسندگی کمکی نکنه
ولی میزان اهمیت و تخصصی بودن کار رو نشون میده!
اماچیزی که نویسنده ها میخوان از کسایی که نقد بلد نیستن اینه که لااقل یه نظر بدن

سینا کلی چیز بهم یاد داد پس نمیشه گفت از صفر شروع کرده باشم

بعد دوست عزیز شما اومدی گفتی که نویسنده از نوشتن لذت میبره و اینا بزار بهت بگم که نوشتن متن اولیه ،اره راحته و لذت بخش
اما وقتی میره تو ویرایش ، بعضی نویسنده ها برای اینکه اثر خوبی بجا بزارن بتونن خواننده رو خوشحال کنن اینقدر ویرایش میکنن تا لااقل یه چیز قابل قبول تحویل بدن
ونمیدونم خودت تا حالا متنی نوشتی و اینطور ویرایش کردی یا نه ولی بهت بگم که بعد چن سری خوندن متن عوض کردن جملات اینقدر از ویرایش بدت میاد که اون لذتش واست از بین میره :/ البته بعد از تموم کردن یه اثر یه لذتی واسه نویسنده میمونه ولی خوب اگه نویسنده ها بخوان فقط از روی لذت بنویسن خیلی از کتاب هایی که الان هست نیمه کاره رها میشد

Mr.Amir

Disturbed.Lord;15259:
مخالفم ! هرکسی نمیتونه نقد درست انجام بده ! همونطور که هرکسی نمیتونه داستان بنویسه !
مثالت کاملا غلط بود و اصلا حرفم رو نفهمیدی !
من میگم نقد یه کار تخصصیه ! نقد هدایت نویسنده به راه درسته ! مشکل یابیه ! اینو هرکسی نمیتونه انجام بده.
اما گفتن احساسات و حالات فردی ممکنه
مثلا طرف میگه اول داستانت خوب نبود ! این میشه نظر عادی.
بقول بانو سمیه نقد کار هر کسی نیست. باید غلط گرفت و همه ی غلط ها درست گرفته بشه! گرفتن غلط های الکی فقط باعث کینه و دشمنی و خشم نویسنده ی اثر میشه که میگه این که بلد نیست نقد کنه چی میگه ? پس شاید نکات مثبت نقد طرف رو هم نپذیره
کلا واسه نقد هم باید تمرین کرد هم مطالعه ی زیاد داشت و ازینجور چیزا
حالا شاید کتاب های آموزش نقد، مثل کتابهای آموزش نویسندگی کمکی نکنه
ولی میزان اهمیت و تخصصی بودن کار رو نشون میده!
اماچیزی که نویسنده ها میخوان از کسایی که نقد بلد نیستن اینه که لااقل یه نظر بدن

سینا کلی چیز بهم یاد داد پس نمیشه گفت از صفر شروع کرده باشم

بعد دوست عزیز شما اومدی گفتی که نویسنده از نوشتن لذت میبره و اینا بزار بهت بگم که نوشتن متن اولیه ،اره راحته و لذت بخش
اما وقتی میره تو ویرایش ، بعضی نویسنده ها برای اینکه اثر خوبی بجا بزارن بتونن خواننده رو خوشحال کنن اینقدر ویرایش میکنن تا لااقل یه چیز قابل قبول تحویل بدن
ونمیدونم خودت تا حالا متنی نوشتی و اینطور ویرایش کردی یا نه ولی بهت بگم که بعد چن سری خوندن متن عوض کردن جملات اینقدر از ویرایش بدت میاد که اون لذتش واست از بین میره :/ البته بعد از تموم کردن یه اثر یه لذتی واسه نویسنده میمونه ولی خوب اگه نویسنده ها بخوان فقط از روی لذت بنویسن خیلی از کتاب هایی که الان هست نیمه کاره رها میشد

Mr.Amir

جالبه
کار بی مزد و مواجب و بدون لذت
پس عجیب نیس که خیلی از نویسنده ها ول میکنن میرن
شایدم شما درست بگی
ولی جوابی که راجب حرفم در مورد نقد دادی رو قبول ندارم
سایت همون قدر که واسه نویسنده جای تمرینه واسه خواننده هم جای تمرینه که نقد کنه
وقتی شما به کسی که وقت گذاشته نقد کرده اهمیت ندی یا عصبانی شی
خوب اونم حداقلش اینه که بیخیال کتاب شما میشه
اینکه سینا به شما کلی چیز میز یاد داده بوده خوبه
شما خوش شانسی که کسی مث سینا رو داشتی کمکت کنه
ولی نمیبینم و فکر نمیکنم کسی باشه که بگه بیاید من بهتون بگم چه طور نقد کنید
پس مجبوریم با توانایی خودمون و با ازمون و خطا بفهمیم که چطور این کار رو بکنیم
من خودم اوایلش مث بقیه که تب داشتن که فن هری پاتری بنویسنو این کارا میخواستم بنویسم
ولی بعد اینکه دیدم نوشتن واسم هیچ لذتی ندارم بیخیالش شدم

Mr.Amir;15263:
جالبه
کار بی مزد و مواجب و بدون لذت
پس عجیب نیس که خیلی از نویسنده ها ول میکنن میرن
شایدم شما درست بگی
ولی جوابی که راجب حرفم در مورد نقد دادی رو قبول ندارم
سایت همون قدر که واسه نویسنده جای تمرینه واسه خواننده هم جای تمرینه که نقد کنه
وقتی شما به کسی که وقت گذاشته نقد کرده اهمیت ندی یا عصبانی شی
خوب اونم حداقلش اینه که بیخیال کتاب شما میشه
اینکه سینا به شما کلی چیز میز یاد داده بوده خوبه
شما خوش شانسی که کسی مث سینا رو داشتی کمکت کنه
ولی نمیبینم و فکر نمیکنم کسی باشه که بگه بیاید من بهتون بگم چه طور نقد کنید
پس مجبوریم با توانایی خودمون و با ازمون و خطا بفهمیم که چطور این کار رو بکنیم
من خودم اوایلش مث بقیه که تب داشتن که فن هری پاتری بنویسنو این کارا میخواستم بنویسم
ولی بعد اینکه دیدم نوشتن واسم هیچ لذتی ندارم بیخیالش شدم

اول بگم که با مرتضی موافقم
نویسندگی اولش خیلی لذت داره اولایی کعه میخواستم بنویسم یه خودکار و کاغذ همیشه تو جیبم بود وسط هر کاری یه چیزی میومد تو ذهنم سریع مینوشتم
ولی الان دلم نمیخواد حتی دیگه بازخونی کنم
یه چیزی هست درباره نویسندگی:
وقتی که میخوای یه داستان بلند بنویسی جایی برای اشتباه نیست ینی نمی تونی که یه جمله رو الکی بنویسی هر چیزی باید رو برنامه باشه که به داستان بخوره و داستان از خط خودش خارج نشه
این خیلی سخته. چیزای دیگه هم مثل این که یه روندی داشته باشه داستانت که خواننده خسته نشه و انتخاب جملات و یا محیط سازی و شخصیت دهی به کاراکتر ها و حتی توصیف نوع مبارزه و لحن صحبت شخصیت ها
این ها همش به سختی کار اضافه می کنه و به نویسنده فشار میاره
البته هر نویسنده ای هم بسته به قدرت قلمش از پس این کار به اندازه ای بر میاد ولی همه اینا رو بلاخره در حد توانش انجام میده و مینویسه
چند نفر ویراستاریش میکنن که کار اوناهم سخته و...
اونوقت چی؟ یکی از فصل های کتابم خیلی جالب بود 50تا دانلود داشت ولی 3تا نظر:دی خوب واقعا دل نویسنده به چی خوش باشه؟
شما می گی که شاید خوششون نیومده که نظر ندادن و یا نمیشه که همه بیان و بگن خوب بود ادامه بده اما اونایی که خوششون نیومده در هر حال فصل رو که خوندن، بیان بگن از چیه داستان خوششون نیومده و دیگه نخونن و یا اونایی که خوششون اومده بیان بگن از چیه داستان مثلا از فلان شخصیت و یا فلان کار خوششون اومده تا نویسنده هم روحیه بگیره و مشکلاتشو سعی کنه رفع کنه
به نظر من تا این حد رو نویسنده بر گردن خواننده هاش حق داره

کاری که یک منتقد میکنه حساس تره تا چیزی که یک نویسنده می نویسه
نویسنده با هزار بار نوشتنه غلط یاد میگیره ولی شخصی که میخواد با نقده غلط از اوله ماجرا شروع کنه باید این رو هم در نظر داشته باشه که تند رفتار کردن، اشتباه کردن میتونه باعث دلسردیه فردی بشه که می نویسه . نویسنده با خوندنه داستانه زیاد اونقدری که منتقد با خوندنه نقد پیشرفت میکنه ، نمیکنه
و ما یک چیزی رو باید بدونیم. نقد فقط گفتنه غلط هایی که از نظره ادم غلط به حساب میاد نیست!!!
نویسنده ای که 10، 11 سالشه. انقدر اشتیاقش زیاد بوده برای نوشتن که یک فصل میده. یک منتقد بیاد این فرد رو چون اشتباهاته زیادی داشته بکوبونه
اگر دیگه فصل نده کاره اشتباهی نکرده
گفتنه احساست فرق داره، این کاملا جداست. تو میگی چنین حسی رو داشتم رو اون قسمت. مثلا اقا این که از چند زاویه میگی رو من دوست ندارم!! از نظره شخصیته فلان بنویس
اولاهیچ نویسنده ای ناراحت نمیشه! دوما قشنگ استقبال میکنه. چرا این شروع نباشه برایه یک کسی که دوست داره نقد کنه؟
مثال از خودم میزنم. رو یک داستان با نویسنده ای 4 هفته ی تمام وقت گذاشتیم. گفتنه چهار هفته راحت به نظر می رسه ولی ببین که با فشاری که خواننده با گفتنه ((چرا فصل نمی دین یا اینکه شورش رو در اوردین)) چه میکنه ، که من اصلا به تاپیک مراجعه نمیکنم!!!
فصله 40 صفحه ای تو چهارهفته شد 70 صفحه. انقدر دست زدیم که نویسنده میگفت چه اشتباهی کردم این قسمت رو نوشتم که حالا باید دست بخوره
متنه اولیه زیباست. ولی امان از دست زدن. دست می زنیم خوب شه پس نمیشه این رو انجام نداد.
بعده چهار هفته ، وقتی بعد از یک مدته طولانی فصل میدی، منتظره یک سری نظره خوب هستی. اینکه خستگی رو از تنت ببره بیرون. ولی وقتی می بینم که طرف میگه یکم بیشتر روش کار کن یا مشکلاته زیادی داشت یا... !!! بدونه اینکه عنوانشون کنه حق بده که اولین چیزی که ذهنه من میره سمتش اینه: طرفی که حرف میزنه چند مرده حلاجه؟چقدر تجربه داشته؟ می بینی رزومه ی طرف در حده 5 خطه
خداییش خستگی تو تنت نمی مونه؟
-----------------------------
تمامه این ها رو گفتم که این رو بگم. خب ما مسلما برای خواننده کار میکنیم. از داستانی که زحمت می کشیم بدمون نمیاد که؟ بعضی چیز ها خیلی بده
اقا فصل چی شد. چرا زودتر نمی دین. اینا به معنای واقعی کلمه دلسردی ایجاد میکنه.
چرا تاپیکی 110 تا پست داشته من باید 100 تاش رو پاک کنم؟ همه عنوانشون یکیه
نمیخواستم بگم اینا رو ولی فک کردم گفتنشون نیازه
کسی مخالفه بگه

د دوست عزیز شما اومدی گفتی که نویسنده از نوشتن لذت میبره و اینا بزار بهت بگم که نوشتن متن اولیه ،اره راحته و لذت بخش
اما وقتی میره تو ویرایش ، بعضی نویسنده ها برای اینکه اثر خوبی بجا بزارن بتونن خواننده رو خوشحال کنن اینقدر ویرایش میکنن تا لااقل یه چیز قابل قبول تحویل بدن
ونمیدونم خودت تا حالا متنی نوشتی و اینطور ویرایش کردی یا نه ولی بهت بگم که بعد چن سری خوندن متن عوض کردن جملات اینقدر از ویرایش بدت میاد که اون لذتش واست از بین میره :/ البته بعد از تموم کردن یه اثر یه لذتی واسه نویسنده میمونه ولی خوب اگه نویسنده ها بخوان فقط از روی لذت بنویسن خیلی از کتاب هایی که الان هست نیمه کاره رها میشد

به شدت تایید میشه وقتی یه متن رو برای بار چندم ویرایش میکنی احساس میکنی که خط به خط داره اعصابتو میخوره

ولی جوابی که راجب حرفم در مورد نقد دادی رو قبول ندارم
سایت همون قدر که واسه نویسنده جای تمرینه واسه خواننده هم جای تمرینه که نقد کنه
وقتی شما به کسی که وقت گذاشته نقد کرده اهمیت ندی یا عصبانی شی
خوب اونم حداقلش اینه که بیخیال کتاب شما میشه

نویسنده باید جنبه نقد داشته باشه
خواننده هم باید روش نقد رو بلد باشه و جوری نقد نکنه که زحمات نویسنده و ویراستارش زیر سوال بره یا بهشون بربخوره یعنی زبون نقد کردن داشته باشه

قتی که میخوای یه داستان بلند بنویسی جایی برای اشتباه نیست ینی نمی تونی که یه جمله رو الکی بنویسی هر چیزی باید رو برنامه باشه که به داستان بخوره و داستان از خط خودش خارج نشه

اینجاس که بحث نقد میاد وسط یعنی مثلا میگم وقتی یه کتاب رو مینوشتم خیلی سوتی داشت منم هربار بچه ها نظری میدادن اون سوتی ها رو مینوشتم بررسی میکردم و در ویرایش بعدی اون کتاب درستش میکردم خیلی کمک کرد بهم

نظر همه ی دوستان درسته. هر کدوم از یه زاویه ای درست میگن. اما در کل، اعتدال در هر چیزی شرطه.
ولی خودم بالشخصه معتقدم که نویسنده ها نباید براحتی دلسرد شن.
شاید بیحوصله شن، سرشون شلوغ بشه، افکارشون مغشوش بشه، از نقدها خوششون نیاد، یا حتی بخان در مقابل نقدها جبهه بگیرن!(بنظر من ادما ذاتا از نقد خوششون نمیاد)، یا اگه کسی نقد ونظر نامنصفانه ای داشت در ادامه ی راه سستش کنه.
اما نویسنده نباید دلسرد شه. نباید دلزده شه و به این دلیل کارش رو نیمه تموم رها کنه.
چونکه کار نویسنده ارزش بالایی داره. حداقل برای خودش. وقتش رو گذاشته، فکرش رو گذاشته. با یه حرف که نمیشه کنار کشید.
تموم دنیا هم بگن نه، نویسنده باید بنویسه.(منظورم از باید هنریه که در وجودش هست و حیفه که رها بشه)
من خودم هم یه چیزکی مینویسم. میدونم چجوریه. پس نگین طرف همینجوری یه چیزی گفت ها:5:.
موفق باشید