سلام به همه
اینم دومین نقدمون
تصمیم براین شد که نقدهای اتمام یافته رو بفرستیم توی یه بخش جدا آرشیو نقد که البته قفل هم نمیشن و هر زمان فرد جدیدی بخواد میتونه بخونه و نظر بده
حالا میریم سر نقد کتاب اربابان زمین نوشته مرتضی
http://bayanbox.ir/info/9097617692074239447/0-16
این لینک کامل شانزده فصله
عزیزان درباره نقد داستانهای بلند شیوه اینجوریه که برای جلوگیری از اختلاف و تکراری شدن نقدها و همینطور برای اینکه خدای نکرده غرضی پیش نیاد نقدهاتون رو برای من میفرستید در یک فایل ورد شخصی میکنید نقدها یکسان سازی و یکدست میشه و در یک فایل ورد تحویل نویسنده گرامی داده میشه و البته توی تاپیک گذاشته میشه
نویسنده عزیز هم لطف میکنن جوابشون رو در یک فایل به ما میدن
که در کنار فایل اصلی استفاده میکنیم
تا حد امکان در نقدهاتون به ترتیب فصول برید جلو
اگر هم نشد موردی نداره
دو هفته از الان زمان آغاز نقده
گونی ها به دست حمله به مرتضی
خوب من از اول فصل به فصل داستانت رو دنبال میکردم و الان خیلی از موارد یادم نمیاد ولی یچی میگم خوب همونطور که بقیه هم گفتن تعداد افرادی که وارد داستان شدن زیاده و توضیح کاملی هم دربارشون داده نمیشه یه جورایی همشون مبهمن فقط بعضی از ویژگی های ظاهری شون گفته میشه .دوم فضای داستان یکم زیادی تاریکه و نقش اصلی خیلی جنب و جوش نداره خیلی خستسیه سری افراد بودن که بعد از فصلای اول دیگه خبری ازشون نشد با اینکه به نظر میرسید نقش مهمی دارن
خوب معرفی شخصیت ها کم کم صورت میگیره اگه قرار باشه همه همون اول با شخصیت ها آشنا بشن که داستان شکل نمیگیره داستان حول محور همین شخصیت ها و کارهاشون میچرخه از نظره من هرچی شخصیت مبهم تر باشه و قدرتش آشکار نشه داستان بهتره
داستان از نظر شخصیت پردازی و توصیف فضا هیچ مشکلی نداره تازه از نظره من مرتضی خیلی از وقتشو روی شخصیت پردازی گذاشته و البته این از طرفی موجبه جذابیته داستانش میشه و باعث میشه کند پیش بره ولی ترجیح میدم داستان جذاب و کند باشه تا اینکه داستان سریع جلو بره و جذابیت نداشته باشه
.
.
.
میرسیم به حوابه انسیه جان
بستگی داره شما حاشیه رو چی در نظر بگیری ؟؟؟؟
شاید اون چیز هایی که در نظر ما حاشیس برای نویسنده نکته کلیدیه داستانش باشهensieh-oof
من تا اخرین فصلی رو که ارائه دادی نخوندم ولی تا اینجا میشه گفت بزرگترین مشکل اینه که داستان در باره ی چیه که البته نقطه ی قوته ها.چون روندش زیاد سریع نیست.
با سلام
داستان در کل خوبه و روند اتفاقات به گونه ای هست که خواننده رو به ادامه ماجرا جذب میکنه اما هر داستانی اشکالاتی داره که چندتا شو از نظر خودم بیان میکنم
1:اولین موضوعی که به ذهنم میرسه اینه که در داستان هنوز که هنوزه شخصیت منفی داستان اونطور که باید بهش پرداخنه نمیشه یا به عبارت دیگه شخصیت منفی تعریفی در اون نداره به عنوان مثال دست شیطان که هم اسمش هم جادوهایی که اجرا میکنه ادمو به این فکر وا میداره که شخصیت داستان منفیه اما منفی نیست.شخصیت منفی داستان هنوز معرفی نشده هرچند که ظاهرا یک شخص وجود داره که قدرت زیادی داره و دنبال عصایی به اسم سیمرغ هست و قصد نفوذ به شهری رو داره که ابن،هکتور،اناهیتا و از همشون مهمتر جناب مهرداد{اگر اشتباه ننوشته باشم} رییس سازمان سیمرغ از اون شهر محافظت میکنن و این شخص هیچگونه ترسی از رویارویی با اون افراد نداره
2:در داستان سرعت قدرتمند شدن کوروش به نظرم یه مقدار سریع هست با توجه به سنی که کوروش داره رفتارش با اشخاص بزرگتر از خودش باهم جور نیست هرچند که منم دوست دارم در داستان قدرت شخصیت اصلی و دشمن هاش بسیار بالا باشه و به نوعی این باعث شده جذب این داستان بشم اما از لحاظ منطقی افزایش سرعت قدرتمند شدن کوروش با توجه به سنی که داره اشتباس بنظرم جناب نویسنده سعی دارن داستان رو بسرعت به سمت پایان برسونن
3:شخصیت پردازی داستان میتونست بهتر از اینها باشه اما در کل خوبه
در کل این داستان بسیار جذاب و زیبا هست و من یکی از هواداران پروپاقرص این داستان هستم :8:
با سلام
داستان در کل خوبه و روند اتفاقات به گونه ای هست که خواننده رو به ادامه ماجرا جذب میکنه اما هر داستانی اشکالاتی داره که چندتا شو از نظر خودم بیان میکنم
1:اولین موضوعی که به ذهنم میرسه اینه که در داستان هنوز که هنوزه شخصیت منفی داستان اونطور که باید بهش پرداخنه نمیشه یا به عبارت دیگه شخصیت منفی تعریفی در اون نداره به عنوان مثال دست شیطان که هم اسمش هم جادوهایی که اجرا میکنه ادمو به این فکر وا میداره که شخصیت داستان منفیه اما منفی نیست.شخصیت منفی داستان هنوز معرفی نشده هرچند که ظاهرا یک شخص وجود داره که قدرت زیادی داره و دنبال عصایی به اسم سیمرغ هست و قصد نفوذ به شهری رو داره که ابن،هکتور،اناهیتا و از همشون مهمتر جناب مهرداد{اگر اشتباه ننوشته باشم} رییس سازمان سیمرغ از اون شهر محافظت میکنن و این شخص هیچگونه ترسی از رویارویی با اون افراد نداره
2:در داستان سرعت قدرتمند شدن کوروش به نظرم یه مقدار سریع هست با توجه به سنی که کوروش داره رفتارش با اشخاص بزرگتر از خودش باهم جور نیست هرچند که منم دوست دارم در داستان قدرت شخصیت اصلی و دشمن هاش بسیار بالا باشه و به نوعی این باعث شده جذب این داستان بشم اما از لحاظ منطقی افزایش سرعت قدرتمند شدن کوروش با توجه به سنی که داره اشتباس بنظرم جناب نویسنده سعی دارن داستان رو بسرعت به سمت پایان برسونن
3:شخصیت پردازی داستان میتونست بهتر از اینها باشه اما در کل خوبه
در کل این داستان بسیار جذاب و زیبا هست و من یکی از هواداران پروپاقرص این داستان هستم :8:
در مورد شخصیت منفی هیچ حرفی ندارم چون خوده نویسنده باید بیاد جواب بده ولی اگه بیشتر فکر کنی میفهمی
خوب در مورد قدرتمند شدن کوروش باید بگم که شما اگه نظر نویسنده درمورد ایده ی این داستانو میدونستی همچین حرفی نمیزدی شاید الان این از نظر شما یه ضرر باشه
ولی اینو درنظر بگیریم خیلی از منقد ها یک کتاب کامل رو نقد میکنن نه 17 فصل از یک کتابو که خیلی از حرفارو هنوز نگفته شاید این مسئله الان یه نقطه ضعف و ایراد باشه ولی وقتی که کتاب کامل شد
این ضعف برطرف بشه
در مورد شخصیت پردازی هم نظرمو گفتم
فکر کنم اینجا دوباره شلوغ شه
مرتضی برگشته
دیروز توی دریم رایز دیده شد و خبر برگشتش رو اعلام کرد
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فکر کنم اینجا دوباره شلوغ شه
مرتضی برگشته
دیروز توی دریم رایز دیده شد و خبر برگشتش رو اعلام کرد
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
فکر کنم اینجا دوباره شلوغ شه
مرتضی برگشته
دیروز توی دریم رایز دیده شد و خبر برگشتش رو اعلام کرد