Header Background day #08
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

ایا یه خون اشام میتونه عاشق بشه ؟

33 ارسال‌
12 کاربران
50 Reactions
9,347 نمایش‌
hera
 hera
(@hera)
Noble Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 576
شروع کننده موضوع  

دوستان صحبت هایی درباره ی این شد که ایا یه خون اشام میتونه عاشق بشه ؟؟؟ اینطور شد که این تاپیک زاده شد
خو حالا ما میخوایم صحبت کنیم راجب اینکه یه خون اشام میتونه عاشق بشه ؟؟
دلیلتون رو برای این که میتونن یا نمیتونن عاشق بشن رو هم بگین
نظر شما راجب کتاب های ومپایر دایرز و توایلایت و بوسه های خون اشام چیه ؟؟؟؟
نظر هر کی محترمه


   
bahani, sorosh, Anahid and 1 people reacted
نقل‌قول
هاموس
(@masoud)
Estimable Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 79
 

خوب...ببینید به نظرم اگه خون آشامان میخوان قدرتمند و مخوف باشن نباید عاشق بشن...عشق جز ضعف هیچ چیزی برای فرد به همراه نداره...در ضمن سن خون آشام ها از انسان های عادی زیاده و به همین علت اصلا چرا باید عاشق بشن وقتی باید شاهد مرگ معشوقه ی خودشون باشن؟شاید بگین میتونه با تبدیل اون انسان به یک خون آشام از این اتفاق جلوگیری کنه اما کدوم خون آشام عاشقی معشوقش رو وادار به یه زندگی در تاریکی میکنه؟...حرف زیاد زدم فقط کل حرفم اینکه موجودات پلید عاشق نمی‌شن حتی اگه هم بشن سراغش نمیرن...البته استثنا وجود داره اما تمام اون استثنا ها با عاشق شدن نقطه ضعف خودشون رو به هم نوعاشون نشون دادن.


   
ida7lee2 and Lady Joker reacted
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 547
 

آقا من نظرم این است که دوستان اشتباه منظور عشق رو فهمیدن :دی از زاویه ی دید قهرمان ها عشق نه تنها ضعف نیاورده بلکه باعثِ قدرت هم شده. چه بسا خیلی از جنگ ها و قهرمان ها با جرقه ی یک عشق آتشین نبردی رو شروع کرده و پیروز شدن. نمونه ی واقعیش هم توی تاریخ بسیاره. پس اینکه خوناشام عاشق بشه وجود داره. کلن هر انسان سیاه و پلیدی و سفید و خاکستری ای حتمن عشق رو تجربه کرده. و همونطور که گفتم اینکه عشق رو درک کرده باشه یا نه مطرحه. حسِ عشق از لحاظ فیزیولوژیکی با ترشح هورمون سروتونین ( هورمون عشق) در بدن ایجاد میشه. این احساس دقیقاً مثل وقتیه که بستنی یا شکلات می خورید. پس از لحاظ فیزیولوژیکی هیچ تفاوتی بین آدمها نیست در عاشق شدن. این حس شور و شعفی که درشون به وجود میاد. بعد از اون طرف آدمهایی رو داریم که تعادل درشون بهم خورده. مثل خیلی از جنایتکاران خطرناک ( اهم اهم عکس پروفایل :دی ) حالا اگر بخوایم یه خوناشام رو در نظر بگیریم با این فرض که خوناشام انسان نیست و در واقع یک مرده هست پس میشه گفت در فردِ مرده که قلبش نمی زنه و سیستم گردش خونیش کار نمی کنه پس سروتونین هم ترشح نمیشه و اصلاً حس عشق ایجاد نمیشه حالا اینکه بخواد درک بشه یا نه ممکن تو یه داستان فانتزی اتفاق بیفتد.

شما سوال رو باید بپرسید در داستان فانتزی؟ چون توی خیال و فانتزی هر چیزی امکانش هست. پس نمیشه بگیم نه نمیشه. ممکنه با منطقِ من خوناشام خطرناکترین موجود روی زمین باشه تو داستان و دنیای من و هرگز عاشق نشه اما با منطقِ مثلن زهرا خوناشامه اتفاقن عاشق هم بشه. پس باید دید از چه منظری داریم به این قضیه نگاه می کنیم :دی


   
ida7lee2 and bahani reacted
پاسخنقل‌قول
bahani
(@bahani)
Honorable Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 327
 

به نظرم این مسئله، یعنی عشق بیشتر به تفکر شخصی اشخاص برمیگرده.


   
ida7lee2 and Lady Joker reacted
پاسخنقل‌قول
هاموس
(@masoud)
Estimable Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 79
 

Lady Joker;28294:
آقا من نظرم این است که دوستان اشتباه منظور عشق رو فهمیدن :دی از زاویه ی دید قهرمان ها عشق نه تنها ضعف نیاورده بلکه باعثِ قدرت هم شده. چه بسا خیلی از جنگ ها و قهرمان ها با جرقه ی یک عشق آتشین نبردی رو شروع کرده و پیروز شدن. نمونه ی واقعیش هم توی تاریخ بسیاره. پس اینکه خوناشام عاشق بشه وجود داره. کلن هر انسان سیاه و پلیدی و سفید و خاکستری ای حتمن عشق رو تجربه کرده. و همونطور که گفتم اینکه عشق رو درک کرده باشه یا نه مطرحه. حسِ عشق از لحاظ فیزیولوژیکی با ترشح هورمون سروتونین ( هورمون عشق) در بدن ایجاد میشه. این احساس دقیقاً مثل وقتیه که بستنی یا شکلات می خورید. پس از لحاظ فیزیولوژیکی هیچ تفاوتی بین آدمها نیست در عاشق شدن. این حس شور و شعفی که درشون به وجود میاد. بعد از اون طرف آدمهایی رو داریم که تعادل درشون بهم خورده. مثل خیلی از جنایتکاران خطرناک ( اهم اهم عکس پروفایل :دی ) حالا اگر بخوایم یه خوناشام رو در نظر بگیریم با این فرض که خوناشام انسان نیست و در واقع یک مرده هست پس میشه گفت در فردِ مرده که قلبش نمی زنه و سیستم گردش خونیش کار نمی کنه پس سروتونین هم ترشح نمیشه و اصلاً حس عشق ایجاد نمیشه حالا اینکه بخواد درک بشه یا نه ممکن تو یه داستان فانتزی اتفاق بیفتد.

شما سوال رو باید بپرسید در داستان فانتزی؟ چون توی خیال و فانتزی هر چیزی امکانش هست. پس نمیشه بگیم نه نمیشه. ممکنه با منطقِ من خوناشام خطرناکترین موجود روی زمین باشه تو داستان و دنیای من و هرگز عاشق نشه اما با منطقِ مثلن زهرا خوناشامه اتفاقن عاشق هم بشه. پس باید دید از چه منظری داریم به این قضیه نگاه می کنیم :دی

با حرفاتون موافقم لیدی...اما به نظرم آدم از احساسات چیزی جز ضعف گیرش نیومده....تو جامعه‌ی وحشی مثل خون آشام ها عشق باعث مرگ می‌شه...باعث می‌شه حتی با همنوعات دشمن بشی...از نظر من عشق شروعی برای رسیدن به نیستی...یه جور سرمایه گذاری نامطمئن و ریسک پذیر...


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
mozhgan.oloumi2
(@mozhgan-oloumi2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 41
 

هاموس;28287:
خوب...ببینید به نظرم اگه خون آشامان میخوان قدرتمند و مخوف باشن نباید عاشق بشن...عشق جز ضعف هیچ چیزی برای فرد به همراه نداره...در ضمن سن خون آشام ها از انسان های عادی زیاده و به همین علت اصلا چرا باید عاشق بشن وقتی باید شاهد مرگ معشوقه ی خودشون باشن؟شاید بگین میتونه با تبدیل اون انسان به یک خون آشام از این اتفاق جلوگیری کنه اما کدوم خون آشام عاشقی معشوقش رو وادار به یه زندگی در تاریکی میکنه؟...حرف زیاد زدم فقط کل حرفم اینکه موجودات پلید عاشق نمی‌شن حتی اگه هم بشن سراغش نمیرن...البته استثنا وجود داره اما تمام اون استثنا ها با عاشق شدن نقطه ضعف خودشون رو به هم نوعاشون نشون دادن.

هاموس میشه من بیام بزنمت لطفا؟
این جمله کلیشه ای" عشق چیزی جز ضعف نداره" رو من دیگه دارم با یه کلمه" داداش" اضافه، با دوبله چنگیز جلیلوند می شنوم! و تصویر آمیتا باچان میاد تو ذهنم همش 🙁 اه!!!!!!!!!!
نویسنده ایم خیر امواتمون 🙁 لا اقل یک تغییری ایجاد کنید تو کلیشه ها لطفا!
کی گفته عشق باعث ضعف می شه؟ عشق قدرتی ایجاد می کنه که نگو!
می دیدمت یه مستند حیات وحش بهت می دادم که کتبی اقرار می کردی عشق هر موجودی رو قوی می کنه. داستان یه ماده شیر بود که جزو گله یه نری بود و سه تا توله داشت. یه شیر نر جدید اومد و نر گله اینا رو فراری داد. نرهای جدید بلافاصله توله های نر قبلی رو می کشن. چون ماده ها تا وقتی شیر می دن دوباره باردار نمی شن و حضرات شیر هم می دونن که سلطنتشون همچین خیلی هم پاینده نیست و باید تو همین دو سه سالی که رهبرن بچه دار بشن. ماده ها اول بد قلقی می کنن و بعد هم که چاره ای ندارن. این ماده ای که گفتم بچه ها شو بر می داره و گله رو ترک می کنه. تنهایی برای شیر یعنی ضعف. چون هم شکار دسته جمعیه و هم زندگی. بچه اول این شیر موقع رد شدن از آب رودخونه طعمه کروکودیل میشه. دومی زیر پای گله گاوای وحشی می مونه و فلج می شه. یه سکانس محشر اینجا داشتیم. یه شیر ماده، گرسنه و سختی کشیده؛ تنها حمله می کنه به رهبر گاوا که می دوه وبقیه رو رم می ده.باور نمی کنی تمام سر و صورت گاوه رو زخمی می کنه. بعد هم بچه شو که داره ناله می کنه ترک می کنه. صورتش موقع رفتن دیدنی بود. من خیلی زرزرو نیستم ولی اینجا بدون خجالت گریه کردم. بچه سوم این ماده شیر گم میشه. اینم بگم که این ماده، با یه ماده شیر دیگه کل داشت. این رئیس ماده های گروهش بود و اونم رقیبش. وقتی بچه سوم گم شد، این ماده شیری که گفتم تسلیم می شه. اون میاد یکم شاخ و شونه می کشه و این هیچی نمی گه. یباره وسط یه گله گاو، هیجان می بینه. میره می بینه بچه سومش زنده و سالمه. تنهایی می زنه به گله گاوا همه رو از اطراف بچه ش فراری می ده. بعد که بچه شو بر می داره، می ره سراغ همون ماده ای که باهاش کل داشت و باهاش مبارزه می کنه. هم اون و هم دوتا ماده ای رو که اون رئیسشون بود شکست می ده. سرپرست اونا می شه و می ره دنبال نر خودشون. نه به این خاطر این عاشق شیر اولیه بود. به این خاطر که بچه ش پیش اون امنیت داشت. واقعا حیوون بعد از توله آخرش تسلیم شده بود. نشسته بود روی زمین و همین.
این قصه خداست بین یه تعداد حیوون وحشی. تو اگه بچه ت تو خطر باشه از کوه پایین نمی پری؟ اگه مادرت توو خطر باشه از هر باتلاقی براش نمی گذری؟ این همه قدرت و جراتو چی بهت می ده غیر عشق؟
بماند که توی دنیای مدرن امروز، اگه من قوی باشم و عشق نداشته باشم دو تا دست دارم. اگه تو منو دوست داشته باشی، چهار تا دست دارم. اگه رعنا منو دوست داشته باشه، شیش تا؛ حسین؟ هشت تا و ... الان قدرت جمعیه.


   
Lady Joker reacted
پاسخنقل‌قول
ZAHRA*J
(@zahraj)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 544
 

عشق... کلا عالیه. ولی نه برای موجودی که
1. خونخواره.
2. قاتله.
3. فقط به فکر خودشه
می دونین چرا؟ چون یه فرد وقتی به قصاوت قلب می رسه، دیگه هیچ چیزی نمی تونه اونو عاشق کنه. درواقع براش مثه یه طنز می مونه. این نظر شخصیه منه.
از طرفی خون آشام واقعیت نداره که. در واقع یه نوع بیماریه. که بخواد رفتار انسانی یا حیوانی داشته باشه. این تخیله نویسندس. نویسنده هرکاری بخواد باهاش بکنه، مختاره که انجامش بده. انسان هم نیست که بگیم، خدا زده پس سرش و عاشق شده. اگه قرار بود موجودی این شکلی ساخته بشه، چرا نباید خدا اونو میساخت؟؟؟ پس الان چرا داریم بحث می کنیم؟:)))


   
hera and ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
chief
(@chief)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 82
 

وقتی میگیم آیا یه خوناشام میتونه عاشق بشه، بحث اصلی اینه خوناشام‌های کدوم کتاب.
مثلا همه گفتید خوناشام یه موجود سیاه و قاتل و...
اگه من بخوام خوناشام دارن‌شان رو در نظر بگیرم اصلا این طور نیست
اگه خوناشام یک کتاب دیگه شاید همین طور باشه.

پس باید این در نظر گرفته بشه.
اما در مورد رمان های خوناشامی-عاشقانه فقط میگم که کلا حیف وقت نبوده که خوندید؟ یا حیف پول؟

در مورد ضعف آوردن عشق که هم درسته هم غلط. وقتی عاشق باشی نسبت به اون فرد ضعف پیدا میکنی. ولی برای اون فرد قدرت. یعنی مثلا اگه اون که عاشقش شدی دشمن باشه یا در اختیار دشمن این ضعف میتونه باشه. ولی وقتی برای محافظت از اون فرد مبارزه میکنی قطعا عشق بهت نیرو میده. اونم خیلی زیاد.

در باره این که خوناشام چون انسان نیست عاشق انسان نمیشه هم میگم که اشتباهه چون شباهت اینقدر هست که ذهن در این مورد فریب بخوره. پس این هم ممکنه. البته باز بحث برمیگرده به این که اصولا ما خوناشام با کدوم تعریف رو در نظر بگیریم.
اما با هر تعریفی که باشه خوناشام بودن یعنی غریزه و نیاز به خوردن خون بر هر چیزی ارجع پس اگه خواستید کتاب بنویسید فاز برندارید. تهش اینه که خوناشام اگه خون نخوره به هر دلیلی و بتونه جلوی خودش رو بگیره میمیره.
یه رابطه جالب بود توی یه انیمه به اسم توکیوغول که یکی اون موجودات ( که باید از گوشت و خون انسان تغذیه کنه) عاشق یه دختر و ازش هم مخفی کرده خودش رو. بعد یک جا میرسه که نیازش میزنه بالا (یادم نیست قبلش بهش گفته یا نه) بختره اجازه میده یه تیکه از گوشتش رو بخوره تا آروم بشه. که به نظرم صحنه احساسی خوبی بود.

جمع بندی حرفم اینه
خوناشام با بعضی تعاریف میتونه عاشق بشه و با بعضی نه.
کتاب های عاشقانه-خوناشامی 95% چرت هستن.
عشق میتونه بسته به شرایط ضعف یا قدرت بیاره.


   
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 547
 

ZAHRA*J;28329:
عشق... کلا عالیه. ولی نه برای موجودی که
1. خونخواره.
2. قاتله.
3. فقط به فکر خودشه
می دونین چرا؟ چون یه فرد وقتی به قصاوت قلب می رسه، دیگه هیچ چیزی نمی تونه اونو عاشق کنه. درواقع براش مثه یه طنز می مونه. این نظر شخصیه منه.
از طرفی خون آشام واقعیت نداره که. در واقع یه نوع بیماریه. که بخواد رفتار انسانی یا حیوانی داشته باشه. این تخیله نویسندس. نویسنده هرکاری بخواد باهاش بکنه، مختاره که انجامش بده. انسان هم نیست که بگیم، خدا زده پس سرش و عاشق شده. اگه قرار بود موجودی این شکلی ساخته بشه، چرا نباید خدا اونو میساخت؟؟؟ پس الان چرا داریم بحث می کنیم؟:)))

جوکر هم عاشق شده خواهر من :دی دیگه از جوکر قصی القلب :105:


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
هاموس
(@masoud)
Estimable Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 79
 

مژگان;28327:
هاموس میشه من بیام بزنمت لطفا؟
این جمله کلیشه ای" عشق چیزی جز ضعف نداره" رو من دیگه دارم با یه کلمه" داداش" اضافه، با دوبله چنگیز جلیلوند می شنوم! و تصویر آمیتا باچان میاد تو ذهنم همش 🙁 اه!!!!!!!!!!
نویسنده ایم خیر امواتمون 🙁 لا اقل یک تغییری ایجاد کنید تو کلیشه ها لطفا!
کی گفته عشق باعث ضعف می شه؟ عشق قدرتی ایجاد می کنه که نگو!
می دیدمت یه مستند حیات وحش بهت می دادم که کتبی اقرار می کردی عشق هر موجودی رو قوی می کنه. داستان یه ماده شیر بود که جزو گله یه نری بود و سه تا توله داشت. یه شیر نر جدید اومد و نر گله اینا رو فراری داد. نرهای جدید بلافاصله توله های نر قبلی رو می کشن. چون ماده ها تا وقتی شیر می دن دوباره باردار نمی شن و حضرات شیر هم می دونن که سلطنتشون همچین خیلی هم پاینده نیست و باید تو همین دو سه سالی که رهبرن بچه دار بشن. ماده ها اول بد قلقی می کنن و بعد هم که چاره ای ندارن. این ماده ای که گفتم بچه ها شو بر می داره و گله رو ترک می کنه. تنهایی برای شیر یعنی ضعف. چون هم شکار دسته جمعیه و هم زندگی. بچه اول این شیر موقع رد شدن از آب رودخونه طعمه کروکودیل میشه. دومی زیر پای گله گاوای وحشی می مونه و فلج می شه. یه سکانس محشر اینجا داشتیم. یه شیر ماده، گرسنه و سختی کشیده؛ تنها حمله می کنه به رهبر گاوا که می دوه وبقیه رو رم می ده.باور نمی کنی تمام سر و صورت گاوه رو زخمی می کنه. بعد هم بچه شو که داره ناله می کنه ترک می کنه. صورتش موقع رفتن دیدنی بود. من خیلی زرزرو نیستم ولی اینجا بدون خجالت گریه کردم. بچه سوم این ماده شیر گم میشه. اینم بگم که این ماده، با یه ماده شیر دیگه کل داشت. این رئیس ماده های گروهش بود و اونم رقیبش. وقتی بچه سوم گم شد، این ماده شیری که گفتم تسلیم می شه. اون میاد یکم شاخ و شونه می کشه و این هیچی نمی گه. یباره وسط یه گله گاو، هیجان می بینه. میره می بینه بچه سومش زنده و سالمه. تنهایی می زنه به گله گاوا همه رو از اطراف بچه ش فراری می ده. بعد که بچه شو بر می داره، می ره سراغ همون ماده ای که باهاش کل داشت و باهاش مبارزه می کنه. هم اون و هم دوتا ماده ای رو که اون رئیسشون بود شکست می ده. سرپرست اونا می شه و می ره دنبال نر خودشون. نه به این خاطر این عاشق شیر اولیه بود. به این خاطر که بچه ش پیش اون امنیت داشت. واقعا حیوون بعد از توله آخرش تسلیم شده بود. نشسته بود روی زمین و همین.
این قصه خداست بین یه تعداد حیوون وحشی. تو اگه بچه ت تو خطر باشه از کوه پایین نمی پری؟ اگه مادرت توو خطر باشه از هر باتلاقی براش نمی گذری؟ این همه قدرت و جراتو چی بهت می ده غیر عشق؟
بماند که توی دنیای مدرن امروز، اگه من قوی باشم و عشق نداشته باشم دو تا دست دارم. اگه تو منو دوست داشته باشی، چهار تا دست دارم. اگه رعنا منو دوست داشته باشه، شیش تا؛ حسین؟ هشت تا و ... الان قدرت جمعیه.

به جوونیم رحم کن...چرا انقدر خشن...خوب این چیزی که میگی برای دفاع از بچه ی...من نظرمو گفتم مژگان جان به نظر من درسته که میشه عشق در داستان ها وجود داشته باشه اما تو داستانای خون آشامی کسل کننده شده.


   
ida7lee2 reacted
پاسخنقل‌قول
mozhgan.oloumi2
(@mozhgan-oloumi2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 41
 

هاموس;28333:
به جوونیم رحم کن...چرا انقدر خشن...خوب این چیزی که میگی برای دفاع از بچه ی...من نظرمو گفتم مژگان جان به نظر من درسته که میشه عشق در داستان ها وجود داشته باشه اما تو داستانای خون آشامی کسل کننده شده.

باشه برادرم
ما اهل عطوفت و مهر هستیم. ولی خدایی یکی از بهترین فیلمایی که من توی عمرم دیدم درباره گروگانگیری بود که دو تا بچه رو می گیرن. برای اینکه پولداره رو بترسونن بچه فقیره رو می کشن که بگن ما با کسی شوخی نداریم. خددایا! بابای بچه فقیره که فک کنم مکانیک هم بود، کولاک کرد. الان سالها گذشته ولی تاثیرش توی ذهن من از بین نرفته.
ما تو نشون دادن عشق ضعیفیم. عشق که فقط ای لاو یو جیگرم، بیا از این گلا برات خریدم نیست. اگه بشه عشقو متین و عمیق نشون داد، بین دود و خون و این حرفها چه تصویری خلق می کنه. شبیه نوریه که از بین ابرای ضخیم و تاریک بیرون می تابه!
بهله!


   
پاسخنقل‌قول
Lady Joker
(@lady-joker)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 547
 

مژگان;28327:
هاموس میشه من بیام بزنمت لطفا؟
این جمله کلیشه ای" عشق چیزی جز ضعف نداره" رو من دیگه دارم با یه کلمه" داداش" اضافه، با دوبله چنگیز جلیلوند می شنوم! و تصویر آمیتا باچان میاد تو ذهنم همش 🙁 اه!!!!!!!!!!
نویسنده ایم خیر امواتمون 🙁 لا اقل یک تغییری ایجاد کنید تو کلیشه ها لطفا!
کی گفته عشق باعث ضعف می شه؟ عشق قدرتی ایجاد می کنه که نگو!
می دیدمت یه مستند حیات وحش بهت می دادم که کتبی اقرار می کردی عشق هر موجودی رو قوی می کنه. داستان یه ماده شیر بود که جزو گله یه نری بود و سه تا توله داشت. یه شیر نر جدید اومد و نر گله اینا رو فراری داد. نرهای جدید بلافاصله توله های نر قبلی رو می کشن. چون ماده ها تا وقتی شیر می دن دوباره باردار نمی شن و حضرات شیر هم می دونن که سلطنتشون همچین خیلی هم پاینده نیست و باید تو همین دو سه سالی که رهبرن بچه دار بشن. ماده ها اول بد قلقی می کنن و بعد هم که چاره ای ندارن. این ماده ای که گفتم بچه ها شو بر می داره و گله رو ترک می کنه. تنهایی برای شیر یعنی ضعف. چون هم شکار دسته جمعیه و هم زندگی. بچه اول این شیر موقع رد شدن از آب رودخونه طعمه کروکودیل میشه. دومی زیر پای گله گاوای وحشی می مونه و فلج می شه. یه سکانس محشر اینجا داشتیم. یه شیر ماده، گرسنه و سختی کشیده؛ تنها حمله می کنه به رهبر گاوا که می دوه وبقیه رو رم می ده.باور نمی کنی تمام سر و صورت گاوه رو زخمی می کنه. بعد هم بچه شو که داره ناله می کنه ترک می کنه. صورتش موقع رفتن دیدنی بود. من خیلی زرزرو نیستم ولی اینجا بدون خجالت گریه کردم. بچه سوم این ماده شیر گم میشه. اینم بگم که این ماده، با یه ماده شیر دیگه کل داشت. این رئیس ماده های گروهش بود و اونم رقیبش. وقتی بچه سوم گم شد، این ماده شیری که گفتم تسلیم می شه. اون میاد یکم شاخ و شونه می کشه و این هیچی نمی گه. یباره وسط یه گله گاو، هیجان می بینه. میره می بینه بچه سومش زنده و سالمه. تنهایی می زنه به گله گاوا همه رو از اطراف بچه ش فراری می ده. بعد که بچه شو بر می داره، می ره سراغ همون ماده ای که باهاش کل داشت و باهاش مبارزه می کنه. هم اون و هم دوتا ماده ای رو که اون رئیسشون بود شکست می ده. سرپرست اونا می شه و می ره دنبال نر خودشون. نه به این خاطر این عاشق شیر اولیه بود. به این خاطر که بچه ش پیش اون امنیت داشت. واقعا حیوون بعد از توله آخرش تسلیم شده بود. نشسته بود روی زمین و همین.
این قصه خداست بین یه تعداد حیوون وحشی. تو اگه بچه ت تو خطر باشه از کوه پایین نمی پری؟ اگه مادرت توو خطر باشه از هر باتلاقی براش نمی گذری؟ این همه قدرت و جراتو چی بهت می ده غیر عشق؟
بماند که توی دنیای مدرن امروز، اگه من قوی باشم و عشق نداشته باشم دو تا دست دارم. اگه تو منو دوست داشته باشی، چهار تا دست دارم. اگه رعنا منو دوست داشته باشه، شیش تا؛ حسین؟ هشت تا و ... الان قدرت جمعیه.

خیلی قشنگ بود واقعاً.

میگم در طول تاریخ هم خیلی از جنگهای انسان ها، حکومت ها و قبیله ها سر همین عشق بوده :دی خیلی پیروزی ها به خاطر عشق و از سر قدرتی بود که عشق داده.


   
پاسخنقل‌قول
mozhgan.oloumi2
(@mozhgan-oloumi2)
Trusted Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 41
 

Lady Joker;28339:
خیلی قشنگ بود واقعاً.

میگم در طول تاریخ هم خیلی از جنگهای انسان ها، حکومت ها و قبیله ها سر همین عشق بوده :دی خیلی پیروزی ها به خاطر عشق و از سر قدرتی بود که عشق داده.

لیدی عزیز
خیلی ممنون. قشنگی از خودتونه عزیزم.
دقیقا باهات موافقم. نمونه ش تروی! که چه قدر هم عالی بود.


   
Amir2527 and hera reacted
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Noble Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 576
شروع کننده موضوع  

مژگان;28340:
لیدی عزیز
خیلی ممنون. قشنگی از خودتونه عزیزم.
دقیقا باهات موافقم. نمونه ش تروی! که چه قدر هم عالی بود.

تروا ناب بود
اما واسه موجودی که انقد خونخوار و وحشی شده
این موجود حتی احساس ترحم نمیکنه واسه شکارش
اون وقت عاشق بشه ؟؟؟ خنده داره


   
پاسخنقل‌قول
arwen
(@arwen)
Reputable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 209
 

hera;28521:
تروا ناب بود
اما واسه موجودی که انقد خونخوار و وحشی شده
این موجود حتی احساس ترحم نمیکنه واسه شکارش
اون وقت عاشق بشه ؟؟؟ خنده داره

این حرف شما قابل قبوله اما خب شیر عاشق شیر میشه اسب عاشق اسب خون آشام هم عاشق خون اشام
این منطقیه
اما خون اشام انسان نمیدونم واقعا چقدر منطق داره:39::39:


   
پاسخنقل‌قول
hera
 hera
(@hera)
Noble Member
عضو شده: 2 سال قبل
ارسال‌: 576
شروع کننده موضوع  

arwen;28522:
این حرف شما قابل قبوله اما خب شیر عاشق شیر میشه اسب عاشق اسب خون آشام هم عاشق خون اشام
این منطقیه
اما خون اشام انسان نمیدونم واقعا چقدر منطق داره:39::39:

اسب احساس داره شیر احساس داره ولی خون آشام حتی احساس ترحم واسه شکارش نداره توی وجود موجودات سیاه و تاریک فقط احساسات سرد وجود داره مثه نفرت خشم وحشی گری انتقام جویی


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 3
اشتراک: