Header Background day #19
آگاه‌سازی‌ها
پاک‌کردن همه

مسابقه‌ی پرواز خیال -دور هفتم. پایانی

79 ارسال‌
24 کاربران
314 Reactions
28.2 K نمایش‌
حمید
(@_hamid_rz)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 50
شروع کننده موضوع  
تالارگفتمان 1

سلام دوستان مسابقه‌ی هفتگی عکس- متن بوک‌پیج با نام «پرواز خیال» در حال شروع شدن است.این تاپیک برای اطلاع‌رسانی از نحوه‌ی برگذاری و شرایط مسابقه است و اولین دور مسابقه پنجشنبه 9 شهریور آغاز خواهد شد.برای این مسابقه جایزه و قوانینی در نظر گرفته شده که در ادامه بهشون می‌پردازیم.
قوانین و شرایط مسابقه:

1- مسابقه پنجشنبه و جمعه‌ی هر هفته برگذار می‌شود.
2- در این مسابقات، شما باید یک متن (حداکثر ده خط و نه بیشتر) راجع به تصویری که هر هفته در این تاپیک گذاشته می‌شه بنویسید.
نکته1:سبک متن و یا نظم و نثر بودن بنا به سلیقه‌ی خود نویسنده است.
نکته2:ده خط حدوداً 500 کلمه است با فونت 14 بی نازنین و مارجین سه از هر طرف.
3- مدت زمان تعیین شده، برای نوشتن این متن، دو روز است (ساعت 24 روز جمعه).
نکته: مدت زمان تعیین شده تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهد کرد.
4- روزهای شنبه نظرسنجی برای انتخاب متن برگزیده توسط رای کاربران گذاشته می‌شود و روزهای یکشنبه (ساعت 17) نتیجه نهایی مشخص می‌شود.
5- آخرین و اصلی‌ترین قانون مسابقه: به هیچ نژاد و شخصیتی توهین نکنید و از انجام اینکار بپرهیزید.
جوایزی هم در نظر گرفته شده که به نفر اول ارائه خواهد شد. اولین تصویر روز پنچشنبه در همین تاپیک قرار می‌گیره و مطابق با آنچه گفته شد، تنها دو روز برای نوشتن مهلت خواهید داشت. و در آخر اینکه از همه‌ی دوستان مشتاق دعوت می‌شود در این مسابقه شرکت کنند. دو روز برای نوشتن یک متن کوتاه زمان کافی‌ای هست. ترسی نداشته باشین و با کمال اعتماد به نفس شرکت کنید.پی‌ نوشت: احتمال تغییر قوانین تا آخرین روز ادامه دارد.
با آرزوی موفقیت و سربلندی

لینک پست شروع + عکس دور برندگان + لینک متن
دور اول پست 1 - لینک عکس آتوسا و فرهنگ
دور دوم
پست 19 فرهنگ
دور سوم پست 39 فرهنگ
دور چهارم پست 56 Afshan14
دور پنجم پست 67 Fantezy_killer
دور ششم پست 71 hana6872
دور هفتم پست 76 -

هفتمین دوره‌ی مسابقه‌ی پرواز خیال. برای تصویر زیر، به دلخواه متنی بنویسید.

تالارگفتمان 2

مهلت ارسال تا ساعت دوازده روز جمعه پنجم آبان.
لطفاً به قوانین و شرایط توجه کنید. متن های خود را در همین تاپیک ارسال کنید.


   
نقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

_Hamid_rz;30242:
فرهنگ عزیز برنده ی این دوره شدن. به ایشون تبریک میگم.
Farhang.N@

کو؟ نتیجه که با صدرا 5 5 مساویه!!!!


   
پاسخنقل‌قول
Anobis
(@anobis)
Famed Member
عضو شده: 5 سال قبل
ارسال‌: 994
 

_Hamid_rz;30242:
فرهنگ عزیز برنده ی این دوره شدن. به ایشون تبریک میگم.
Farhang.N@

مطمئنی حمید؟
نظرسنجی که چیز دیگه ای رو نشون میده :01:
به هر حال به صدرا و فرهنگ عزیز تبریک میگم. متن هر دوتاشون قشنگ بود و هم چنین شعری هم که امیر گفت هم خوب بود ولی اصلا این تاپیک مربوط به نوشتن داستان هست نه شعر اما با این حال من از خوندن اون شعر لذت بردم


   
پاسخنقل‌قول
حمید
(@_hamid_rz)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 50
شروع کننده موضوع  

AmbrellA;30248:
کو؟ نتیجه که با صدرا 5 5 مساویه!!!!

زمان نظرسنجی تموم شده بود!!!!!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

Anobis;30249:
مطمئنی حمید؟
نظرسنجی که چیز دیگه ای رو نشون میده :01:
به هر حال به صدرا و فرهنگ عزیز تبریک میگم. متن هر دوتاشون قشنگ بود و هم چنین شعری هم که امیر گفت هم خوب بود ولی اصلا این تاپیک مربوط به نوشتن داستان هست نه شعر اما با این حال من از خوندن اون شعر لذت بردم

زمان نظرسنجی تموم شده بود!!!!!


   
Lady Joker reacted
پاسخنقل‌قول
sadra.mohammadi782
(@sadra-mohammadi782)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 86
 

با سلام
من 6 به 5 جلو هستم ها فکر نمیکنی اشتباه کردی؟


   
پاسخنقل‌قول
sadra.mohammadi782
(@sadra-mohammadi782)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 86
 

_Hamid_rz;30253:
زمان نظرسنجی تموم شده بود!!!!!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

زمان نظرسنجی تموم شده بود!!!!!

اگه تموم شد چجوری رای دادن پس دیگران واینکه من ۶ به ۵ جلو هستم و اول شدم
خیلی عجیبه��������


   
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

باید زمانی که تایمش به پایان میرسید نظر سنجی رو بر میداشتن!!


   
پاسخنقل‌قول
mehr
 mehr
(@mehr)
Noble Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 839
 

تاریخ نظرسنجی اشتباه تنظیم شده بود برای همین حتی اگه امروز صبح می اومدی می تونستی رای بدی. اما همون طور که تو قوانین گفته شده، نظر سنجی واقعی تا پایان ساعت 17 روز یکشنبه بوده،‌هست و خواهد بود.
در نتیجه صدرا جان، مقصر ما نیستیم، و فکر نکن قصد داریم حق کشی کنیم و رای برنده تو رو بازنده اعلام کنیم. مقصر افرادی هستن که بدون توجه به تاریخ و موضوع در ساعتی غیر از ساعات اعلام شده نظر سنجی اومدن و رای دادن. با اینکه شخصا به داستان تو رای دادم، اما متاسفم که بگم بنا به ارایی که تا ساعت 5 جمع شده بود، فرهنگ برنده این مسابقه است.
به بقیه خواننده ها هم میگم،‌ این یه مسابقه است، صرفا یه جور تمرین برای نوشتن به اسم مسابقه. نه هزینه ای پرداخت میکنید نه قراره کار شق القمری انجام بدید. تنها کافیه در همون محدوده زمانی اعلام شده بیاید و رای بدید. خیلی کار سختی نیست. از 5 شنبه تا یکشنبه مهلت خوندن دارید. لطفا مراعات کنید.


   
reza379, AmbrellA, flash and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
sadra.mohammadi782
(@sadra-mohammadi782)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 86
 

mehr;30278:
تاریخ نظرسنجی اشتباه تنظیم شده بود برای همین حتی اگه امروز صبح می اومدی می تونستی رای بدی. اما همون طور که تو قوانین گفته شده، نظر سنجی واقعی تا پایان ساعت 17 روز یکشنبه بوده،‌هست و خواهد بود.
در نتیجه صدرا جان، مقصر ما نیستیم، و فکر نکن قصد داریم حق کشی کنیم و رای برنده تو رو بازنده اعلام کنیم. مقصر افرادی هستن که بدون توجه به تاریخ و موضوع در ساعتی غیر از ساعات اعلام شده نظر سنجی اومدن و رای دادن. با اینکه شخصا به داستان تو رای دادم، اما متاسفم که بگم بنا به ارایی که تا ساعت 5 جمع شده بود، فرهنگ برنده این مسابقه است.
به بقیه خواننده ها هم میگم،‌ این یه مسابقه است، صرفا یه جور تمرین برای نوشتن به اسم مسابقه. نه هزینه ای پرداخت میکنید نه قراره کار شق القمری انجام بدید. تنها کافیه در همون محدوده زمانی اعلام شده بیاید و رای بدید. خیلی کار سختی نیست. از 5 شنبه تا یکشنبه مهلت خوندن دارید. لطفا مراعات کنید.

باسلام
جز قبول کردن حرف شما چاره ای ندارم و همچنین ممنون بخاطر رای شما در هر صورت هرکس اینجا تلاش میکنه درسته این یک مسابقه برای تمرینه ولی همه تلاش میکنن بهترین باشند نمیتونم بگم ناراحت نشدم به هرحال برای متنم زحمت کشیدم و فکر کردم از سایت بوک پیج انتظار چنین اشتباهی را نداشتم ولی امید وارم ایندفعه مدیر محترم این انجمن جناب حمید رضا جان در وقت درست رای گیری را ببندند تا دیگه این اتفاق نیفته من هم از جانب خودم از تمامی دوستانی که رای دادن به من تشکر میکنم به هرحال خواست خدا نبود من برنده بشم و چیزیه که شده و کاریش هم نمیشه کرد
موفق و پیروز باشید


   
پاسخنقل‌قول
proti
(@proti)
عضو Moderator
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1560
 

sadra90;30292:
باسلام
جز قبول کردن حرف شما چاره ای ندارم و همچنین ممنون بخاطر رای شما در هر صورت هرکس اینجا تلاش میکنه درسته این یک مسابقه برای تمرینه ولی همه تلاش میکنن بهترین باشند نمیتونم بگم ناراحت نشدم به هرحال برای متنم زحمت کشیدم و فکر کردم از سایت بوک پیج انتظار چنین اشتباهی را نداشتم ولی امید وارم ایندفعه مدیر محترم این انجمن جناب حمید رضا جان در وقت درست رای گیری را ببندند تا دیگه این اتفاق نیفته من هم از جانب خودم از تمامی دوستانی که رای دادن به من تشکر میکنم به هرحال خواست خدا نبود من برنده بشم و چیزیه که شده و کاریش هم نمیشه کرد
موفق و پیروز باشید

صدرا جان در نظر داشته باش اولا این یه تمرینه دوما این مشکلات پیش میاد و چیزی نیست که شما به گردن فرد خاصی از تیم مدیران بندازی زمان مسابقه مشخص بوده رای دادن زمان داره وقتی از زمانش گذشت حتما نباید ببندیمش که مجبور بشید رای ندید. زمان نظرسنجی خیلی دقیق مشخص شده و راس زمان مربوطه نتیجه رو ثبت کردیم. رایی که بعد اون داده شد عملا رای باطله بوده

دوستان نویسنده خسته نباشید


   
reza379 reacted
پاسخنقل‌قول
sadra.mohammadi782
(@sadra-mohammadi782)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 86
 

proti;30293:
صدرا جان در نظر داشته باش اولا این یه تمرینه دوما این مشکلات پیش میاد و چیزی نیست که شما به گردن فرد خاصی از تیم مدیران بندازی زمان مسابقه مشخص بوده رای دادن زمان داره وقتی از زمانش گذشت حتما نباید ببندیمش که مجبور بشید رای ندید. زمان نظرسنجی خیلی دقیق مشخص شده و راس زمان مربوطه نتیجه رو ثبت کردیم. رایی که بعد اون داده شد عملا رای باطله بوده

دوستان نویسنده خسته نباشید

باسلام
بنده هم گفتم این یک مسابقه تمرینیه ولی دلیل نمیشه بهش اهمیت نداد و ساده از کنارش گذشت به هرحال همه اینجا برای متن هاشون زحمت کشیدن ایا شما نظری غیر از این دارید که همه زحمت کشیدن و دوست دارن برتر باشند؟
و اما اینکه مقصر کیه به نظر من کسی مقصر نیست اما عملکرد بهتر در بعضی جاها میتوانست باعث جلوگیری از این اتفاق بشه مثلا بستن نظر سنجی درست مثل تمام انتخابات حتی در انتخابات ریاست جمهوری هم وقتی زمان تمام میشه در محل رای گیری را میبندن میتونن نبندن و هیچی نگن بعدش پس فرداش اعلام کنن شما میدانستید زمان رای گیری تا فلان ساعت هست اونایی که از این ساعت به بعد رای دادن باطله به نظر شما این درسته؟
اگر اشتباه میگم لطفا بگید اشتباه میگی
در کل نمیخوام بخاطر مسئله کوچیکی مثل این خیلی زمان صرف کنم ولی انتظار دارم حد اقل بخاطر اتفاق افتاده کمی ناراحت باشید نه برای من بلکه بری اون دوستانی که رای دادند و حداقل کاری کنید دیگه اینطوری نشه هرچند من مدیر نیستم و مدیریت سایت در وظیفه من نیست و میدونم چقدر کار دشواری هست و از تمامی مدیران زحمت کش عزیز تشکر میکنم و نمیگم خیلی کاربر مهم یا مفیدی برای سایت هستم یا به عنوان کسی که تقریبا جز قدیمی های سایت هست و با اینکه خیلی تاثیر گذار نبودم ولی به عنوان یک کاربر سایت حق خودم و همه کاربران دیگه میدونم که نسبت به این عملکرد ناراضی باشم و به ان اعتراض بکنم درسته؟
به هرحال دلم نمیخواد بخاطر این موضوع ساده کدورتی پیش بیاد چون اعتقاد دارم تمامی اعضای این سایت مثل خانواده برای هم هستن و خیلی از دوستان واقعا برام در حکم خواهر نداشته و برادر هستن ولی دلمم نمیخواد این موضوع سبک شناخته بشه و بدون راه حل از کنارش رد بشیم ممنونم
من از ان ۶ نفر که به من رای دادن تشکر و هم عذر خواهی میکنم و دست تک تک انها را میبوسم
در نهایت تشکر میکنم از رسیدگی هم شما و هم سرکار خانم مهرنوش به این موضوع انشالله دیگه شاهد چنین چیزی نباشیم
و به این دوستمون که برنده اعلام شدن هم جز تبریک چیزی ندارم که بگم
موفق و پیروز و سربلند باشید


   
Farvahar, Anobis and AmbrellA reacted
پاسخنقل‌قول
حمید
(@_hamid_rz)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 50
شروع کننده موضوع  
چهارمین دوره‌ی مسابقه‌ی پرواز خیال. برای تصویر زیر، به دلخواه متنی بنویسید.

تالارگفتمان 3

مهلت ارسال تا ساعت دوازده روز جمعه سی و یکم شهریور.
لطفاً به قوانین و شرایط توجه کنید. متن های خود را در همین تاپیک ارسال کنید.

   
reza379, AmbrellA, flash and 1 people reacted
پاسخنقل‌قول
mostafazavvar142
(@mostafazavvar142)
Active Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 8
 

«طلوع»
در گرگ ومیش صبح،در اوج نبرد شب و روز،نقطه ای کوچک از کوه بالا می رفت.دانه های عرق به ارامی از صورتش پایین می ریخت ،موهای پریشانش را با بیخیالی بست.
دندان هایش را بر هم سابید و باز دنبال کوره راه جدیدی گشت.عصا را در اطرافش تکان داد و خودش را بالا کشید.با لذت نفس عمیقی کشید،هوای تازه در سرش می پیچید و بوی خاک مستش می کرد.
لبخندی زد و با حالت گنگی سرش را به اطراف تکان داد.با دقت به صدا ها گوش می داد،و زیر لب اوازی می خواند.پاهای برهنه اش را بر روی هم فشار داد تا اندکی از سرما بکاهد.هنوز خورشید طلوع نکرده بود ،اما کلاغ ها در گوش هم پچ پچ میکردند.
به سمت دیگری چرخید،گمان میکرد که خورشید از همان سمت طلوع کند.با دلخوری شانه ای بالا انداخت،چه اهمیتی داشت؟اوکه نمی دید....در واقع هیچ چیز را نمی دید،او کور بود.
لحظه ای عصا در دستانش لغزید،به نفس نفس افتاد و با ترس به ان چنگ زد.انگار در همان لحظه پرتو نوری بر چشمانش دمید...مبهوت شد،نا خوداگاه لبخندی زد. نفس عمیقی کشید و عصا را رها کرد...
صدای افتادن عصا در پهنه ی مقابلش پیچید،قار قار کلاغ ها به اسمان برخاست.می توانست حرکت باد را روی گونه اش حس کند.
دستانش را رها کرد....اولین بار بود...بدون ترس از افتادن....بدون حسرت ندیدن.....بدون انکه انگشتانش را روی جای خالی چشمانش بکشد....فقط دستانش را رها کرد....به روی خورشید خندید....خورشید طلوع کرده بود.....می دانست...

با تشکر از وقتی که گذاشتید لطفا انتقاد کنید و در اخر اگه موضوع پرت بود عذر می خوام چیز دیگه ای به ذهنم نرسید


   
proti, ابریشم, carlian20112 and 4 people reacted
پاسخنقل‌قول
AmbrellA
(@ambrella)
Famed Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1038
 

_Hamid_rz;30316:

چهارمین دوره‌ی مسابقه‌ی پرواز خیال. برای تصویر زیر، به دلخواه متنی بنویسید.

...

حمید جان ای کاش عکسا رو هم اون بالا توی پست اصلی یه لینک میزاشتی براشون توی اون جدوله که ملت بعد ده دور بیست دور اومدن بدونن تصویر قبلی یا دو سه دور قبل چه تصاویری بوده اگه به همون پست اول یه ستون به جدوله بزاری یه لینک بدی به عکسا عالی میشه یا یه ستونم میتونی به همون جدوله بزاری به لینک داستان برگزیده که راحت بشه پیداشون کرد.
البته پیشنهاد بود موفق باشی عزیز


   
حمید reacted
پاسخنقل‌قول
reza379
(@reza379)
عضو Admin
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 1062
 

برای چندمین بار در روز بود که با خانواده­ اش به مشکل خورده بود. نمی­دانست چرا اما پدر چاقش چند ساعتی یک بار به او می­پرید، خشم در چهره­ اش شعله می­کشید و تمام کارهایش را به سخره می­گرفت. «چاک» می­دانست پدر و مادرش نمی­خواهند او این رشته را ادامه دهد. آن­ها نمی­خواستند پسرشان عروسکی باشد که حرکات بی­سر و ته و بی­معنی انجام می­دهد، کسی باشد که به جای پیدا کردن شغل و درآمدی، با چوبش به زمین و آسمان ضربه می­زند و می­رقصد!
اشک در چشمان پسر نوجوان جمع شده بود. از زمانی که فکر می­کرد می­تواند با فریاد و خشم، یا با انجام حرکات نمایشی توجه والدینش را جمع و نظر آن­ها را عوض کند، مدت­ها گذشته بود. نه نرمی، و نه سختی، هیچ یک کارساز نشده بودند. آن­ها از او خشمگین می­شدند؛ اما «چاک» را نمی­زدند! او را در اتاقش حبس نمی­کردند! در عوض... تمام جوهره وجودش را زیر سؤال می­بردند. گاهی فکر می­کرد که ای کاش مرا می­زدند! می­دانست که بحث کردن با آن­ها فایده ­ای ندارد، آن­ها مدام هنر او را زیر سؤال می­بردند و به چه قیمتی؟ اصلا برایشان مهم نبود.
چوب عزیزش را به دست گرفت و از خانه بیرون زد. آهسته راه می­رفت و اشک می­ریخت، خشمگین می­شد، مشتش را دور چوب سفت می­کرد، و باز درماندگی به او چیره می­شد. سرش را پایین انداخته بود، موهای مشکی ­اش صورتش را احاطه کرده بودند، بی ­توجه از کوچه ­ها و خیابان­ها می­گذشت و بالاخره از شهر خارج شد. قدم به طبیعت وحشی گذاشت. وارد جنگل شد... باز هم به مسیرش ادامه داد تا سرانجام به دره ­ای بلند در اوج آسمان رسید. پرتگاه سرسبز بود، اما درختان محوطه ­ای خالی ایجاد کرده بودند، چندین متر عقب­تر از پیشروی دست کشیده و محوطه ­ای بکر خلق کرده بودند.
وسط محوطه ایستاد، انتهای چوبش را روی زمین گذاشت و جلوی صورتش نگهش داشت. دو دستی آن را چسبید و نگاهی به آسمان انداخت... ابرها و خورشید در کنار هم ایستاده بودند؛ نور از لابه ­لای ابرها بیرون می­زد و آن­ها را مانند الماس­های درخشان نشان می­داد. چشمانش از دیدن نور ریز شدند، سرش را پایین انداخت و چند لحظه ­ای در آن وضعیت ماند. فکرش به هر سویی پر نمی­کشید، نه، ذهنش در حال خالی شدن بود... و بالاخره لحظه ­ای رسید که خود را از یاد برد. سرش را بالا آورد، با پا ضربه ­ای زیر چوب بلندش زد، چوب از زمین بلند شد؛ رقص خود را آغاز کرد.
... هنر رزمی زندگی من است... در آن غرق می­شوم... با آن همراه می­شوم... باد می­شوم، آب می­شوم… انعطاف­ پذیر و صبور...
حرکاتش نرم بودند، انگار که در دنیایی دیگر به سر می­برد، باد لابه­ لای موهایش می­پیچید و میان آنها موج می انداخت؛ به لبه پرتگاه رسید و بعد از مکثی کوتاه، حرکاتش سوزاننده­ تر از آتش اژدها شدند... طبیعت به او واکنش نشان داد، اصلا متوجه نشده بود این­ همه کلاغ اطرافش جمع شده و او را نگاه می­کردند، مهم نبود، چرا که حالا همه قارقار کنان پر می­کشیدند و می­رفتند. کلاغ­ ها تقریبا محوطه را ترک کرده بودند که چوبش را به زمین کوفت و فرم خود را پایان داد.
خالی از خشم به سمت خانه قدم برداشت...

---------------------
510 کلمس. داورا هرجور صلاح میدونن...


   
ابریشم, carlian20112, حمید and 4 people reacted
پاسخنقل‌قول
حمید
(@_hamid_rz)
Estimable Member
عضو شده: 6 سال قبل
ارسال‌: 50
شروع کننده موضوع  

دور چهارم به قسمت نظرسنجی رسید، نظرسنجی هم به پست اول اضافه شد، لطفا در اون شرکت کنین


   
پاسخنقل‌قول
صفحه 4 / 6
اشتراک: