يه مدت بود قصد داشتم جايى رو بزارم که کمى ازادانه تر باشه
يه جا براى گفتگوى ازاد اعضا حرف زدن و بحث هاى خودمونى و نزديک تر شدن به هم
چون فرماندهی کل سایت مهرنوش خانم گفته چند مورد رو جدی اعلام کنم
قوانىن
اين تاپيک مستمع و ازاده
توهين ندارىم
پست زير دو خط پاک ميشه
دعوا نکنيد
بحث سياسى عقیدتی و دینی ممنوع هست و فورا پاک میشه
درهر مورد ديگه اى صحبت و گفتگو مجاز ميباشد
نکته
قانون اسپم شامل اين تاپيک کمی سبک تر خواهد بود یعنی کمتر سخت میگیریم اما معنیش این نیست که سو استفاده کنید و بشه چت باکس
براى معرفى اعضا ونقد فيلم توى تاپيکهاى خودش اقدام کنيد وگرنه پاک ميشه
دیگه اینکه فرماندهی کل سایت گفتن که اگه دوست دارین اینجا بمونه سو استفاده نکنین قشنگ و مهربانانه در مسیر قوانین بیاین هرچی دلتون میخواد بگید فقط تهدید به بستن هم کرده از من گفتن بود ايشون به طور جدى به حرفهاش عمل ميکنه.
.20..10.
امان از دست بعضی افراد
مثلاً کیا؟؟؟ این ذهن منو مشغول کرده حسابی
اف که چقدر خسته.
ینی به اندازه تمام 365 روز سال اشتب کردم
لعنت به این شانس که اصلا اصل ماجرا رو چپکی فهمیدم.
اه
چی شده ریحانه؟
اقا من دارم میمیرم
حس میکنم عزراعیل پش سرم وایساده
اقا من دارم میمیرم
حس میکنم عزراعیل پش سرم وایساده
سلام منو به شخص شخیصش برسووون:24:
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
چی شده ریحانه؟
هیچ (((((:
خوبو خوش و سلامت
زندگی مثل ماشینی روی جاده ی تازه اسفالت شدس(: ممکنه چرخت یه جا گیرکنه. ولی مطمئن باش راه میفته(میشه اینو قصار حساب کنن؟؟؟؟ (((((((: )
من یه انتقاد از مدیر های سایت دارم.
بگم؟
فوقش بن میشم. طوری نیست که.
من نمی دونم چرا توی چت باکس یهویی همه مدیر ها حضور پیدا می کنن. یهویی میرن. خوب چی میشه زمانی که هستید یه اعلام وجود بکنیدتا ما هم از حضورتون مستفیض بشیم؟ ماها هم گناه داریم به خدا. خوب دوست داریم با مدیر ها صحبت کنیم.
بعضی از مدیران هم انگار اصلاً ما رو نمی بینن.
من واقعاً اعتراض دارم.
درسته که ما یکی دو سال از شما ها کوچکتر هستیم ولی اونقدر نیست که باعث این فاصله بشه.
خیلی بدی
من باهات قهرم
ینی واقعا سلامتو برسونم
اگه بخوام برم تورم با خودم میبرم عسیسمـــــــــــــــــــــــــــــــــم
اتفاقا عزراعیل بهم گفت میتونی یه نفرو به انوان همراه با خودت ببری من تو رو میبرم
خیلی بدی
من باهات قهرم
ینی واقعا سلامتو برسونم
اگه بخوام برم تورم با خودم میبرم عسیسمـــــــــــــــــــــــــــــــــم
اتفاقا عزراعیل بهم گفت میتونی یه نفرو به انوان همراه با خودت ببری من تو رو میبرم
قربان چشمانت من هنو ارزو دارم.کلی کار مونده برو بش بگو وقتش که شد بیاد.
(:
من یه انتقاد از مدیر های سایت دارم.
بگم؟
فوقش بن میشم. طوری نیست که.
من نمی دونم چرا توی چت باکس یهویی همه مدیر ها حضور پیدا می کنن. یهویی میرن. خوب چی میشه زمانی که هستید یه اعلام وجود بکنیدتا ما هم از حضورتون مستفیض بشیم؟ ماها هم گناه داریم به خدا. خوب دوست داریم با مدیر ها صحبت کنیم.
بعضی از مدیران هم انگار اصلاً ما رو نمی بینن.
من واقعاً اعتراض دارم.
درسته که ما یکی دو سال از شما ها کوچکتر هستیم ولی اونقدر نیست که باعث این فاصله بشه.
اول : راستش این انتقاد درستیه . اما در واقع من مدیر به فعالیت یک کاربر نگاه میکنم اگه کاربر فعال و خوبی باشه بعد از چند مدت که از اون کاربر مطمئن شدم رابطه ی صمیمانه تری ایجاد میشه و راحت تر باهم ارتباط برقرار می کنیم
دوم: معمولا مدیر ها باهم هماهنگ نمی کنن که چه موقع به سایت بیان و توی چت باکس صحبت کنن یه وقتی میشه که همه با هم هستن و صحبت میکنن یه وقتی هم نیستن
سوم : معمولا مدیر ها برای کارای نظارتی که روی سایت دارن به این جا سر میزنن و خیلی کم پیش میاد که برای خوندن یک پست یا یک کتاب اینجا باشن در این جور مواقع مطمئنا اون قدر سرشون شلوغ هست که دیگه وقتی برای حضور در چت باکس نداشته باشن
اما به هر حال این انتقاد درستی بود :16:
لطفا پاسخ گو باشید @proti@ @mehr@ @R-MAMmad@
من یه انتقاد از مدیر های سایت دارم.
بگم؟
فوقش بن میشم. طوری نیست که.
من نمی دونم چرا توی چت باکس یهویی همه مدیر ها حضور پیدا می کنن. یهویی میرن. خوب چی میشه زمانی که هستید یه اعلام وجود بکنیدتا ما هم از حضورتون مستفیض بشیم؟ ماها هم گناه داریم به خدا. خوب دوست داریم با مدیر ها صحبت کنیم.
بعضی از مدیران هم انگار اصلاً ما رو نمی بینن.
من واقعاً اعتراض دارم.
درسته که ما یکی دو سال از شما ها کوچکتر هستیم ولی اونقدر نیست که باعث این فاصله بشه.
:20::20:
این چه حرفیه اصلا؟ بحث سر این نیست که!
من به شخصه زیاد چت باکس نمیام چون معتاد تلگرامم:( همین. این صحیحه با یه معتاد اینجور رفتار شه؟ اعتیاد بیماریست جرم نیست:(
گاهی هم تصمیم می گیرم بیام چت باکس، سلام می کنم بعد یادم میره:( واقعا یه چیزی پیش میاد:( خیلی حافظم نابوده.
از طرف خودم عذرخواهی می کنم!
يكي دوسال از ما كوچيكتريد، برعكسه ها!!!!
ببين پاي منو به كجاها ك باز نميكنيد! من اينجارو تحريم كردم، چرا منو منشن ميكنيد مجبور شم جواب بدم!!!؛)
كسي هماهنگ نميكنه بياد سايت، بيان چت باكس. هر كس هر وقت رسيد يه سر ميزنه، اينكه بيان تو چت باكس يا نه، ريلي نو ايديا! بعدشم معمولا براي بچه ها هستن، شماهم با ما كار داريد، همين جوري احضار كنيد، جواب ميديم، يا پيام خصوصي بزنيد، ما از انتقاد فراري نيستيم، ابدا
من یه انتقاد از مدیر های سایت دارم.
بگم؟
فوقش بن میشم. طوری نیست که.
من نمی دونم چرا توی چت باکس یهویی همه مدیر ها حضور پیدا می کنن. یهویی میرن. خوب چی میشه زمانی که هستید یه اعلام وجود بکنیدتا ما هم از حضورتون مستفیض بشیم؟ ماها هم گناه داریم به خدا. خوب دوست داریم با مدیر ها صحبت کنیم.
بعضی از مدیران هم انگار اصلاً ما رو نمی بینن.
من واقعاً اعتراض دارم.
درسته که ما یکی دو سال از شما ها کوچکتر هستیم ولی اونقدر نیست که باعث این فاصله بشه.
عزیزم برای انتقاد کسی بن ن
من نمی دونم چرا توی چت باکس یهویی همه مدیر ها حضور پیدا می کنن. یهویی میرن. خوب چی میشه زمانی که هستید یه اعلام وجود بکنیدتا ما هم از حضورتون مستفیض بشیم؟ ماها هم گناه داریم به خدا. خوب دوست داریم با مدیر ها صحبت کنیم.
ما هم دوست داریم کنار شما باشیم. مسئله اینه که خب وقتایی که ما هستیم شما نیستید وگرنه حضور داریم و اکثر بچه های سایت توی اینجا با پیام شخصی و توی تلگرام باای دی هامون در تماس هستن و هستیم
بعضی از مدیران هم انگار اصلاً ما رو نمی بینن.
این دیگه بی انصافیه...
ببینید من قبول دارم که مدیرا کمتر از قبل در فعالیت پست زدن مشارکت دارن اما شما مجسم کن مدیرای ما نقد میکنن داستان مینویسن تایپ میکنن، ترجمه و ویرایش میکنن، سایت طراحی میکنن، توی گروه های نقد کتاب و داستان نویسی فعالیت جداگانه دارن، حتی توی گروه بازی اعضای سایت هم هستن. توی گروه های تلگرامی شده بیایم سوک سوک کنیم میان. اتفاقا با اکثر اعضا ارتباط صمیمانه ای داریم. از طرفی اهداف سایت وقتی محقق میشه که مدیران وقت بذارن و خب اگه مدیران ما با یه دستشون داستان ننویسن با یکی ترجمه نکنن و با اون یکی دو سه تا داستان ویرایش نکنن اصولا کار و هدف اصلی سایت که داستان نویسی و نقد و ترجمه هست جلو نمیره. البته این وظیفه مدیرانه و دندمان نرم انجام میدهیم اما خب کاربران هم کنار ما باشند ضرر نداره.
درباره جریان داستانها...
واقعا دلم میخواد داستانهای تک تک دوستان رو بخونم و ازش لذت ببرم و حتی گیر بدم بهش
اما زمان ما هم محدوده.شاغل یا دانشجو هستیم یعنی نصف روز بیشتر زمان نداریم برای تمام کارهایی که گفتم . بچه ها تلاششون اینه که به همه این کارها رسیدگی کنن و حتی گاهی تا دو سه ساعت بعد نیمه شب شما میتونید بعضیاشون رو آنلاین ببینید.
درسته که ما یکی دو سال از شما ها کوچکتر هستیم ولی اونقدر نیست که باعث این فاصله بشه
دوسه سالشو نمیدونم اما هیچ وقت شخصا فاصله سنی برام مطرح نبوده
راستش این انتقاد درستیه . اما در واقع من مدیر به فعالیت یک کاربر نگاه میکنم اگه کاربر فعال و خوبی باشه بعد از چند مدت که از اون کاربر مطمئن شدم رابطه ی صمیمانه تری ایجاد میشه و راحت تر باهم ارتباط برقرار می کنیم
این واقعا وجود داره...خیلی از دوستان از روزهای اول با ما نبودن اما کنارمون بودن.ما واقعا سعی میکنیم با همه رابطه نزدیک داشته باشیم اما شاید به حد کافی در دسترس نیستیم به هرحال با تغییراتی که تا اخر هفته رخ میده انشالله بیشتر از قبل کنار هم خواهیم بود.
معمولا مدیر ها باهم هماهنگ نمی کنن که چه موقع به سایت بیان و توی چت باکس صحبت کنن یه وقتی میشه که همه با هم هستن و صحبت میکنن یه وقتی هم نیستن
احسنت
معمولا مدیر ها برای کارای نظارتی که روی سایت دارن به این جا سر میزنن و خیلی کم پیش میاد که برای خوندن یک پست یا یک کتاب اینجا باشن در این جور مواقع مطمئنا اون قدر سرشون شلوغ هست که دیگه وقتی برای حضور در چت باکس نداشته باشن
اعتراض دارم من وقتی میام رو سایت تک تک پستها رو تا جایی که بتونم میخونم و اگه بشه جواب میدم
اما بیشتر وقتم رومیذارم روی مطالعه داستانها و نقد و ویرایش
از بقیه مدیران همین بس که سردار محمد در اوج امتحاناتش همواه هست
ژنرال رو میتونید در هر شرایطی پیدا کنید
حریر و مرتضی هم حتی در زمان امتحان و درس و دانشگاه بودن و هستن
مهرنوش جان هم که گفتن نداره حضورشون کافیه سری به ترجمه ها و بچه های مترجم بزنید
در هرحال این نبودن در چت باکس رو کوتاهی مدیران در نظر نگیرید
هر زمان هر لحظه پیام های خصوصی بزنید جواب دریافت خواهید کرد
در تلگرام هم که دیگه فکر کنم فقط حافظ شیرازی به ما شش نفر دسترسی نداشته باشه
در سایت هم تلاش میکنیم بیشتر از قبل در خدمتتون باشیم
قربان چشمانت من هنو ارزو دارم.کلی کار مونده برو بش بگو وقتش که شد بیاد.
(:
من یه پرندم
ارزو دارم
کنارم باشی
تو باغم باشی
من یه خونه ی تنگو تاریکم
کاشکی تو بیای چراغم باشی
دیوونه شدم به دل نگیر
راستی عزراعیل به من گفت کاراتو بکن امشب میاد دنبالمون با هم میریم اون دنیا چه خوب تنها هم نیستیم مگه نه؟؟؟
شمامدیران گرامی درست می فرمائید ولی خب همه اینقدر کار دارن. مثلاً من همزمان شغل دارم، تایپ می کنم، ادیت می کنم، داستانم رو هم می نویسم. درس هم می خونم .تاپیک هم خیلی میزنم.توی همه قسمت ها هم فعال هستم. تازه بازم حوصلم سر میره بعضی وقتا میشینم کتاب می خونم.
ولی شما هم حق دارید. من در جریان این مسکلات نبودم. عذر خواهی می کنم.