Header Background day #18
«دن براون» در باب انواع کشمکش‌های داستانی - با تغییر و تلخیص 1

کشمکش در ادبیات به چه معناست؟

کشمکش[1] در ادبیات آلتی ادبی است که با ستیزه بین دو نیروی مخالف مشخص می‌شود. کشمکش تنش اصلی را در هر داستانی ایجاد می‌کند و برای پیشبرد روایت مورد استفاده قرار می‌گیرد. کشمکش‌ها اغلب برای نمایاندن معانی عمیق‌تر در روایت استفاده می‌شوند درحالی‌که انگیزه‌ها، ارزش‌ها و ضعف‌های شخصیت‌ها را نیز پررنگ‌تر می‌کنند.


نویسنده: Dan Brown

مترجم: z.p.a.s

ویراستار ترجمه و فارسی: رضا نیّری

منبع: Master Class


دو نوع کشمکش جامع و شش نوع کشمکش ادبی کلی وجود دارد که هر یک در زیر توضیح داده شده‌اند:

کشمکش درونی و بیرونی

تمامی کشمکش‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: درونی و بیرونی.

  • کشمکش درونی[2] هنگامی است که شخصیت‌های داستان با باورها و خواسته‌های ضد و نقیض خودشان سر جنگ دارند. جدال درون شخصیت‌ها اتفاق می‌افتد و کار پرداخت آن‌ها در قالب شخصیت‌های داستان را به پیش می‌برد.
  • کشمکش بیرونی[3] شخصیت را بر علیه چیزی یا کسی ورای قدرت آن‌ها قرار می‌دهد. عوامل خارجی سدی بر سر راه انگیزه‌های شخصیت ایجاد می‌کنند و در حینی که شخصیت برای رسیدن به هدف خود می‌کوشد، تنش ایجاد می‌کنند.

در بر داشتن هر دو کشمکش بیرونی و درونی برای یک داستان خوب، حیاتی‌ست چراکه زندگی واقعی همیشه هر دوی آن‌ها را در بر دارد.

 

6 نوع کشمکش ادبی[4]

همانطور که برای تانگو رقصیدن به دو نفر نیاز است، برای ایجاد کشمکش نیز به دو نفر (یا بیش‌تر) احتایج داریم. آنچه که به عنوان جبهه مقابل شخصیت خود انتخاب می‌کنید تاثیر قابل‌توجهی بر نوع داستانی که روایت می‌کنید خواهد داشت. بیش‌تر داستان‌ها چند نوع کشمکش دارند، ولی معمولاً یکی از آن‌هاست که تمرکز اصلی بر آن قرار دارد.

  1. شخصیت علیه خویش[5]

این نوع کشمکش، کشمکشی درونی است به این معنی که نیروی مخالفی که شخصیت با آن روبه‌رو می‌شود از درون نشأت می‌گیرد. این کشمکش ممکن است در بردارنده‌ی چالشی برای تشخیص آن باشد که آنچه اخلاقی یا آنچه که «درست» است چیست، یا شاید هم شامل مبارزاتی برای سلامت روان باشد. باقی کشمکش‌ها بیرونی هستند – به این معنی که شخصیت در برابر نیرویی خارجی که کشمکش را ایجاد می‌کند قرار می‌گیرد.

  1. شخصیت علیه شخصیت[6]

«شخصیت علیه شخصیت» نوع معمولی از کشمکش است که در آن نیازها یا خواسته‌های یک شخصیت در تقابل با نیازها یا خواسته‌های دیگری قرار می‌گیرند. این کشمکش ممکن است به شکل یک مبارزه تن‌به‌تنِ بی‌پرده نشان داده شود یا مانند نبرد مداوم کسب قدرت در «بازی تاج و تخت»، سریال شبکه اچ‌بی‌او، پیچیده و ظریفکاری شده باشد.

  1. شخصیت علیه طبیعت[7]

در کشمکش «شخصیت علیه طبیعت»، شخصیتی در ضدیت با طبیعت قرار می‌گیرد. این طبیعت می‌تواند به معنی آب‌و‌هوا، طبیعت وحشی یا بلایای طبیعی باشد. برای مثال، در «پیرمرد و دریا» اثر ارنست همینگوی، شخصیت اصلی یعنی سانتیاگو بعد از ماه‌ها بدبیاری موفق به گرفتن یک ماهی می‌شود. او در برابر کوسه‌هایی که در تلاش‌اند شکار گرانبهای او را بدزدند مقاومت می‌کند اما در آخر کوسه‌ها ماهی را می‌خورند و تنها لاشه ماهی را برای سانتیاگو می‌گذراند. این رویداد اساس کشمکش بین انسان و طبیعت است: بشر با عواطف انسانی‌اش تقلا می‌کند در‌حالی‌که طبیعت، بی‌اعتنا، به پیش می‌تازد.

  1. شخصیت علیه ناشناخته‌ها (ماوراءالطبیعه)[8]

قرار دادن شخصیت علیه ماوراءالطبیعه‌ها، همچون ارواح یا هیولاها، ریسک‌ها و خطرات یک کشمکش را با ایجاد جولانگاهی نابرابر افزایش می‌دهد. کشمکش ماوراءالطبیعه شخصیت‌ها را هم در بر می‌گیرد، مانند هری پاتر یا اودیسه که سرنوشت یا تقدیری دارند و می‌کوشند تا فداکاری‌هایی که این سرنوشت و تقدیر به همراه خود می‌آورد را بپذیرند.

    • شخصیت علیه تقدیر/خدا[یان][9]

این نوع کشمکش هنگامی اتفاق می‌افتد که شخصیت توسط سرنوشتی گریزناپذیر به بند آمده باشد؛ آزادی و آزادی اختیار اغلب در این داستان‌ها ناممکن به نظر می‌رسند. چنین تصویری را در تراژدی‌های یونانی می‌بینید: برای اودیپوس مقرر شده که با مادر خود ازدواج کند و اودیسه به سبب خشم پوسایدون خودش را در دریای مدیترانه مشغول دریانوردی می‌یابد. در برابر خدایان و تقدیر چه کاری از انسان‌ها ساخته است؟ اینطور که به نظر می‌رسد، فقط بردباری.

  1. شخصیت علیه تکنولوژی/ماشین‌آلات[10]

در این نوع کشمکش، شخصیت در جدال با نوعی تکنولوژی است. به داستان جان هنری فکر کنید، قهرمان اقوام آمریکایی-آفریقایی. در داستان‌های فولکلور (فرهنگ توده-عامه) آمریکایی، هنری برده‌ی سابقی بود که در خط آهن به عنوان مته‌گردان[11] کار می‌کرد. جان هنری برای اثبات برتری خویش بر تکنولوژی نوین، با یک ماشین بخارِ حفاریِ سنگ مسابقه داد و برنده شد. البته بعد از پیروزی در مسابقه دچار حمله قلبی شد.

  1. شخصیت علیه جامعه[12]

کشمکش «شخصیت علیه جامعه» نوعی کشمکش بیرونی است و هنگامی در ادبیات روی می‌دهد که شخصیت اصلی[13] در تضاد با جامعه، دولت، سنتی فرهنگی یا نوعی هنجار اجتماعی قرار می‌گیرد. شخصیت‌ها ممکن است به خاطر زنده ماندن، حس اخلاقی تشخیص درست و غلط، یا تمایل به خوشبختی، آزادی، عدالت و عشق، انگیزه اقدام بر علیه جامعه‌شان را پیدا کنند.

 


[1] Conflict: کشمکش یا جدال

[2] Internal Conflict

[3] External Conflict

[4] Literary Conflict

[5] Character vs. Self

[6] Character vs. Character

[7] Character vs. Nature

[8] Character vs. unknown (supernatural)

[9] Character vs. fate/God(s)

[10] Character vs. Technology/Machinery

[11] Steel-driver: شخصی که در گذشته سنگ‌ها و صخره‌ها را به منظور کار گذاشتن مواد منفجره حفاری و سوراخ می‌کرد.

[12] Character vs. Society

[13] Protagonist: «شخصیت اصلی»، «قهرمان»، یا «شخصیت اول» داستان که مرکزیت داستان حول او در گردش است.

جزئیات پست

دیدگاه ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

3 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
kami
عضو
5 سال قبل

بحث مفید و جالبی بود و شاید اگر این دسته بندی با ذکر مثالهای بیشتر و براساس نوع روایت داستان (دانای کل، اول شخص،سوم شخص و یا ترکیبی ازآنها) قرار می گرفت بسیار مفید تر هم می شد.

kami
عضو
5 سال قبل
پاسخ به  reza379

از نظر من برای کشمکش های درونی فقط روایت از زاویه دانای کل است که می تواند این کشمکش را برای تمامی شخصیت های اصلی داستان روایت کند( تسخیر شدگان /داستایوسکی). روایت از زاویه اول شخص فقط برای کشمکش های درونی راوی کاربرد دارد و راوی کشمکش ها را برای دیگر شخصیت ها از دیدگاه خودش روایت می کند( ربه کا/ دافنه دوموریه). برای روایت از دیدگاه سوم شخص بطور کلی کشمکش های درونی فقط نظرات راوی است و فاقد اصالت و جذابیت می باشد(ماه و شش پنی/سامرست موام.امیدوارم توانسته باشم منظور خود را بیان کنم.

مطالب مشابه